خوردنی‌های پاک، خوراکی‌های پاکساز

قبل از آنکه من چیزی بگویم، یا بنویسم، شما که خواننده عزیز مطلب هستید، چشم هایتان را ببنید! سراغ باقی مطالب نروید. چشم ها را ببندید! خب اگر نژادتان فارس باشد، پیشگویی راحت است. الان بدون آنکه چشم ها را بسته باشید، ضمن آنکه زیر لب گفته اید: دیوانه! راست رفته اید سراغ مطالب. یعنی هم چشمتان را نبسته اید  هم  زل زدیده اید روی ادامه مطالب که ببینید نویسنده چه قصدی دارد.

می خواستم چشمتان را ببنید و روی موضوع فکر کنید! لابد می فرمایید: خوردنی های پاک هم داریم مگر؟ همه خوردنی ها پاکند وگرنه نمی خوردیمشان! این دیگر چه تیتری است از خودتان درآورده اید؟




اما همین اول بگویم که من یک پزشکم و به هیچ وجه قصد ورود به حیطه علمای اعلام را ندارم. پاکی و نجسی مبحث امروز من نیست و قاعدتاً نباید هم باشد. بگذارید با یک مثال آغاز کنیم. شما اگر گذارتان به دیار چینستان افتاده باشد، لابد ملاحظه فرموده اید که مثلی معروف دارند که از آنچه روی زمین است همه چیز را می شود خورد به جز ماشین! و آنچه در دریاست می توان خورد به غیر از کشتی! و در آسمان همه چیز خوردنی و نوشیدنی است الا هواپیما! مار بی شاخ و دم را زنده زنده می اندازند داخل روغن، سرخش می کنند و بعد با مقادیری مایعات و سبزیجات میل می کنند. حتماً نمی خواهید بگویید که مار غذای آلوده ای است! ( باز هم تذکر می دهم که مبحث در حال حاضر کاری به نجسی و پاکی به معنای مرسوم فقهی اش ندارد چون در تخصص نویسنده نیست) یا چشم بادامی های آن طرف آسیا( چین و تایلند و حتی مالزی و اندونزی و…) گاهی برای یک وعده غذای خوشمزه خود، کرم های درختان جنگل را به صورت زنده داخل روغن انداخته و پس از آنکه حالت ترد و پفکی پیدا کرد با ولع نوش جان می کنند.اگر از شما بخواهند  فقط به این غذا نگاه فرمایید،این کار را نمی کنید چه رسد به خوردن آن! با آنکه ظاهر غذا به ظاهر پاک است اما لب زدن به آن برای ما ایرانی ها، محال است.  مار و کرم و سوسک و… از این دست جانوران که سهل است، ما ایرانی ها آنقدر سخت گیر و حساس هستیم که با آن همه تبلیغ اهمیت غذاهای دریایی، میگو را هم با اکراه نوش جان می کنیم. خرچنگ یا به قول بعضی ها کله جنگ که دیگر بماند.

غذایی عاری از میکروب و آلودگی مشهود که ایرانی ها در تمایل به آن ذایقه روشنی دارند از منظر برخی پاک محسوب می شود و شاید برخی گمان برند که منظور من آن باشد. بله منظور آن هست اما همه منظور نیست. بگذارید کمی جلوتر برویم. یک مثال دیگر بزنم: شما یک تاجر کاملاً سرمایه دار هستید( آخر بعضی از تجار کاملاً سرمایه دار نیستند، روزنامه ها را بخوانید متوجه می شوید که چرا از لفظ « کاملاً» بهره برده ام). خب شما فرض فرمایید یک تاجر مایه دار بدون مشکل هستید و هرچه اراده بفرمایید سر میز غذا حاضر شود اما وقت شما کم باشد، سرتان شلوغ باشد و رسیدگی به حساب ها و مشتریان وقت سرخاراندن به شما ندهد. از آن طرف چوپانی را فرض کنید که آه در بساط ندارد، یک صبح تا ظهر را به دنبال موجودات زبان نفهم، راه گز کرده و سوت بلبلی زده  و الان گوسپندانش در حال نشخوارند و خود لمیده زیر درختی با خیال راحت سفره نان و ماست و پیازش را می گشاید که دو سه پر ریحان و  سبزی هم کنارش گذاشته شده و سبویی پیچیده در گونی مرطوب هم همه آبی است که در دسترش هست. قضاوت بفرمایید که کدامیک حظ وافر از غذا می برند؟ غذایی که آرامش ندارد، هر چند پاک و عاری از آلودگی، آیا غذای سالمی است؟

نمی دانم تا اینجای متن حوصله شما را سربرده ام یا نه؟ اگر حوصله ادامه را ندارید، بروید دنبال کارتان، من تا اینجا ۳۰ درصد از آنچه می خواستم را تقدیم کرده ام و اگر شما از این ۳۰ درصد ده درصدش را عملی کنید من به هدف اولیه ام رسیده ام.

فرض بفرمایید، غذایی پاک و مقبول از دیدگاه سنت و رسوم را تقدیم شما کرده اند، وقت کافی هم دارید و فضای کاملاً آرامی مهیاست تا نوش جان نمایید اما گرسنه نیستید و میلی به غذا ندارید! چه می کنید:

-          با کمال میل به دلیل رایگان بودن می خورید

-          صبر می کنید تا گرسنه شوید و سپس میل می کنید

-          دور می ریزید

-          به شخصی که گرسنه است می بخشید

-          یا جواب می دهید: « پ. نه. پ» بعد از عمری یک وعده غذای رایگان گیرتان آمده آن هم در محیطی متبوع و سروقت، می روید اولین بانک سرمحله، پس انداز می کنید تا ماهیانه سودش زیاد شود!

میل به غذا، یک سرشت خدادادی است که اگر نباشد، خوردن را برایتان زجرآور می کند. یک فرد عاقل، هنگامی سراغ غذا می رود که میل داشته باشد. بی میلی  به غذا هم یا از سر خوراک خارج از عرف روزانه است( مردم آن را به هله هوله می شناسند) و یا از سر بیماری. اگر عامل اول باعث بی میلی شما به غذا نشده باشد، لطفاً یک نوبت از پزشک بگیرید تا شما را معاینه کند.

غذای سالم مورد طبع، زمان کافی و میل لازم هم به غذا دارید. چه می کنید؟ لابد جواب می دهید: می گذارید روی سرتان و هوار می کشید! بعد هم با تشر به من می گویید: مگر نکته ناگفته ای هم مانده است که باعث شود غذای به این لذیذی را نخورید؟ پاسخ من مثبت است. فکر نکنید راحت دست از سرتان برمی دارم. تا اینجای کار، غذا، نوش جانتان. اگر این غذا را با این مشخصات میل کنید اتفاقی برایتان نمی افتد اما تا رسیدن به غذایی که مد نظر نویسنده است یک دو پله باقی است. خواستید بخورید، نوش جانتان وگرنه از اینجا را لطف می کنید اگر به مطلب التفاط ویژه فرمایید.

بازهم فرض کنید، یک اتومبیل آخرین مدل در اختیار شماست. دوستانی به غایت مهربان و صمیمی هم دارید که قرار است با شما به سفری کوتاه بیایند، اما تعدادشان بیش از ظرفیت ماشین شماست. آیا صرفاً به این دلیل که دوستان صمیمی اند، همه را سوار می کنید؟ یا برابر ظرفیت اقدام می فرمایید؟ پاسختان اگر برابر ظرفیت است، انسان معقولی هستید. اما اگر قرار است با بهترین اتومبیلتان چند برابر ظرفیت سوار کنید، انتظار نداشته باشد، آنها را سالم به مقصد برسانید یا سواری شما سالم به مقصد برسد. دستگاه گوارش آدمی به مراتب پیشرفته تر از یک اتومبیل آخرین مدل است. اما با تمام پیشرفتگی ظرفیت محدودی دارد. پرکردن بی اندازه دستگاه با بهترین غذاها، هم به دستگاه گوارش لطمه می زند و هم آن غذا درست هضم نشده و به سرمنزل مقصود نمی رسد.

غذای سالم، به اندازه، مطبوع و در فرصت مناسب تناول شده غذای پاکی است اما باز هم چیزهایی کم دارد. آنها که تا اینجا را با نویسنده آمده اند، نوش جانشان! از نظر پزشکی و سلامت در حال تناول غذای سالمی هستند. اما قرار است ما به سبک زندگی سالم هم نگاهی بیاندازیم. باز هم مثال کوتاهی راهگشا است. یک سوال: اگر یک سواری خوب دست و پا کنید و هر روز صرفاً برابر ظرفیتش از آن کار بکشید، اتفاقی می افتد؟ قطعاً پاسخ می دهید نه! اما اگر فول ظرفیت استفاده نکنید و صرفاً برای رفع احتیاجات لازم از آن بهره بگیرید چقدر برایتان کار می کند؟! سیستم گوارشی انسان به گونه ای ساخته شده است که قابل تربیت است. به عنوان نمونه در یک مطالعه تحقیقاتی متوجه شده اند که مردم روستایی در تبت، کمتر دچار عارضه سکته قلبی شده اند.در بررسی علت، معلوم می شود، مردم این بخش از جهان به صورت سنتی به رژیم غذایی ۸۰ درصد معتقدند. معنی و مفهوم این رژیم هم آن است که غذا را به مقداری که دوست داری بردار اما پس از انتخاب، بیست درصدش را برگردان و فقط ۸۰ درصدش را تناول کن. از نقطه نظر نویسنده، غذایی که با ظرفیت کامل دستگاه گوارش مصرف شود اگرچه برای این دستگاه کمتر آسیبی به همراه دارد اما مطمئن باشید برای دستگاه های دیگر بدن از جمله قلب و سیستم عروقی بی زیان نیست.

امروزه ثابت شده است که ممکن است غذایی پاک، مطبوع، به میزان کافی و در موعد درست مصرف شود اما متاسفانه سالم نباشد. این نوع غذاها در عصر حاضر، زندگی بشر را با چالش جدی روبرو ساخته است. نمونه این غذاها، فست فودها، غذاهای پرچرب ، پر نمک و پر شیرینی است. رعایت کردن تمام موارد فوق بدون در نظر گرفتن این اصل که تغییر ضایقه آدمی از غذاهای زمانبر به فست فود تبدیل شده و این حامل پیام خوبی نیست می تواند یک غذای پاک را با معضلات ویژه ای روبرو سازد. البته فست فود برای یک وعده در هفته یا در ماه کمتر مخاطره آمیز است و برای آنها که کار هر روزشان خوردن از این غذاهاست بیشتر زیان بار است.

تقریباً آخر مطلبیم. کمی صبر، حلاوت ختم این متن را هم برای خواننده و هم نویسنده بیشتر می کند. بعضی غذاها پاکند و برخی پاکسازند. بیشتر غذاهای ساخته دست بشر پاکند اما آیا پاکسازی هم می کنند؟ بگذارید روشن تر بگویم. منظور از پاکسازی در کلام نویسنده آن است که غذا ضمن فایده رساندن از نظر جذب املاح و اقلام مواد سودمند، جسم و روح را نیز طراوت می بخشد. غذاهای پاک ساخته دست بشر به تنهایی شاید پاک باشد اما پاکسازی آن معلوم نیست. نکته جالب که در این میان وجود دارد، مواد غذایی است که بدون دست بشر آماده و در اختیار بشر است. مثلاً گردو، نه نمک می خواهد و نه شکر. آیا به مزه آن توجه کرده اید؟ آیا ما قادریم مزه ای به وجود بیاوریم که بدون نمک یا شکر قابل خوردن باشد؟ خداوند کریم اما در طبیعت آفریده هایی دارد که تقریباً نه شیرین اند و نه شور اما ما در خوردن آنها لذت می بریم. گردو، پسته، فندق و… از این دست است. دسته دیگر میوه هایی است که اگر دست بشر خاکی آنها را واجد سم و مواد زاید کشاورزی نکند بی نهایت برای بدن انسان مفید و طراوت افزا است. دیگر گروه خوردنی های پاکساز، سبزیجات است. تره، ریحان، کاهو، جعفری و… همه و همه جزو سبزیجاتی هستند که به غیر از رایحه خاص خود نه شورند و نه شیرین اما خوردنشان برای ما لذت آفرین است. خوردن این قبیل مواد، جدای از افزایش مواد مورد نیاز در خون، نوعی تصفیه هم برای جسم فراهم می کنند.

——————————————————————————–

حالا یک نگاه به جدول زیر که تقریباً برابر آخرین اثربخشی برخی گیاهان تنظیم شده است کنید  تا معنای  پاکسازی را دریابید:




نکته آخر:با وجود تمام موارد فوق،اگر یک اصل منطقی و بشری در تهیه غذا رعایت نشود، روح آدمی آسایش لازم را نداشته و تمام فرایند تغذیه را دچار نابودی و انحطاط می کند. دوستان من! سربسته این متن را با توصیه ای به خود و شما پایان می دهم و باور فرمایید هر جمله ای قدیمی و کهنه شود ، این توصیه آخر همیشه تازه است. غذایی هم پاک است و هم پاکساز ، که محصول دست رنج واقعی شخص خورنده باشد و خدای ناکرده نارضایتی و حقوق دیگران در آن وجود نداشته باشد. در یک کلام اهل هر دین یا فرقه یا گروهی باشیم، سعی کنیم، قبل از رعایت تمام قواعد فوق، خوراکمان از مسیر حلالی تهیه و مصرف گردد.


منبع: پیام ام اس


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر