افسردگي بعد از زايمان

نوشته  : تحريريه دنياي سلامت 
تغييرات روحي مادران در دوران بارداري و بعد از زايمان، امري طبيعي است و معمولا به شكل افسردگي در هفته نخست پس از زايمان بروز مي‌كند. اين تغييرات روحي نتيجه تغييرات هورموني است كه در بدن روي مي‌دهد و تقريبا 80 درصد از مادران آن را تجربه مي‌كنند. اما بارداري و تولد فرزند در برخي از زنان مشكلات جدي‌تر به همراه دارد. زناني كه دچار افسردگي پس از زايمان مي‌شوند، غمگين يا ناراحت نيستند؛ آنها در واقع دچار نوعي بيماري مي‌شوند كه با احساس شديد غم، درماندگي و نااميدي همراه است و گاهي احساس تخليه انرژي، دردهاي شديد فيزيكي، بي‌اشتهايي شديد و مشكل بدخوابي را ايجاد مي‌كند.

چه كساني بيشتر در معرض خطرند؟
10 درصد از مادراني كه اولين بارداري و زايمان را تجربه مي‌كنند، با خطر اين بيماري روبه‌رو هستند. بيشتر اين افراد دچار افسردگي خفيف مي‌شوند، ولي يك ششم آنها دچار افسردگي بسيار مزمن مي‌گردند. زناني كه در گذشته دچار بيماري‌هاي روحي- رواني بوده و بيماري‌شان مانع از حضور آنها در ميان جمع مي‌شده، بيشتر از بقيه در معرض خطر اين بيماري قرار دارند؛ حتي اگر چند سال قبل از بارداري خود شرايط روحي- رواني بسيار متعادلي داشته‌اند.


چه خطراتي اين زنان را تهديد مي‌كند؟
 بيماري‌هاي روحي- رواني در طول دوران بارداري به سرعت رشد مي‌كنند. اگر قبل از بارداري تحت درمان بوده و دارويي خاص مصرف مي‌‌كرديد، ولي پس از بارداري خودسرانه مصرف داروهاي‌تان را قطع كرده‌ايد، به زودي بيماري‌تان با شدت بيشتري عود مي‌كند كه مي‌تواند آسيب‌‌هاي جدي‌تر نيز به همراه داشته باشد. افرادي كه دچار بيماري‌هاي روحي- رواني مي‌شوند، معمولا به مراقبت‌هاي لازم قبل از بارداري توجهي ندارند و چون بيماري‌شان آنها را در شرايط خاصي قرار داده است، پس از اطلاع از بارداري، نمي‌توانند از خود و جنين تازه شكل گرفته‌شان به خوبي مراقبت كنند. گاه برخي از اين بيماري‌ها آنقدر آزاردهنده هستند كه مادر يك سال پس از تولد فرزندش اقدام به خودكشي مي‌كند.

چه نوع مراقبت‌هايي لازم است؟
 از آنجايي كه زنان در دوران بارداري و پس از زايمان آسيب‌پذيرتر هستند، پزشك يا روانپزشكي كه پيش از بارداري يا تولد نوزاد مسوول درمان و معالجه بيمار بوده، بايد به سلامت رواني او بيش از قبل اهميت دهد و با او راجع به نگراني‌ها و تشويش‌هايش حرف بزند و اگر نياز به كمك داشته باشد حتما به او كمك كند. شما نيز در جايگاه زني كه پيش از بارداري سابقه بيماري روحي- رواني داشته، بايد از تمام تغييرات روحي آزاردهنده‌اي كه در خود احساس مي‌كنيد، با پزشك‌تان حرف بزنيد تا با هرگونه علامت هشداردهنده در روحيات شما اقدام به مراقبت‌هاي لازم نمايد.

 علائم
علائم افسردگي مربوط به بارداري يا پس از زايمان، عبارتند از:
 احساس غم و درماندگي بسيار   بدخوابي‌هاي شديد. مثلا حتي زماني كه نوزادتان به خواب رفته يا كسي در نگهداري او به بيمار كمك مي‌كند، باز هم او نمي‌تواند بخوابد.   بي‌ميلي و بي‌علاقگي شديد براي انجام كارها و لذت نبردن از هيچ چيز   بي‌اشتهايي شديد

مديريت افسردگي
مسلما پزشك شما به مراقبت‌هاي خود پس از زايمان نيز ادامه خواهد داد؛ البته در صورتي كه مسائل خود را حتما با او در ميان بگذاريد. ولي اگر بيماري شما از نوع حاد باشد، حتما توصيه خواهد كرد كه به يك متخصص بيماري‌هاي روحي- رواني مراجعه كنيد تا برنامه مراقبتي سالم‌تر و كامل‌تري داشته باشيد. اگر از قرص‌هاي ضدافسردگي استفاده مي‌كرديد، به محض آنكه متوجه بارداري خود شديد و يا تصميم به بارداري گرفتيد، بايد در مورد مصرف آنها با پزشك خود مشورت كنيد؛ زيرا ممكن است اين داروها اثرات مخربي روي جنين و حتي در دوران شيردهي داشته باشد. در صورت افسردگي خفيف، ممكن است پزشك‌تان داروي ديگري تجويز كند و يا از شما بخواهد ورزش‌هاي خاصي انجام دهيد.

 افسردگي پس از زايمان
 افسردگي پس از تولد نوازد را افسردگي پس از زايمان مي‌نامند كه معمولا در طول شش ماه نخست بعد از زايمان ايجاد مي‌شود و حدود 20- 10 درصد از مادراني كه اولين بارداري و زايمان خود را تجربه مي‌كنند، به آن دچار مي‌شوند. اين نوع افسردگي در صورتي كه درمان نشود ممكن است حتي تا يك سال طول بكشد، اما در صورت تشخيص زود هنگام، خيلي سريع درمان شده و بيمار بهبود مي‌يابد. علائم هشداردهنده افسردگي بعد از زايمان عبارتند از:
 زودرنجي، كج‌خلقي و خشم  گريه كردن   احساس عدم توانايي براي مقابله با مسائل  نگراني‌هاي بي‌جا و بي‌مورد در مورد چيزهايي كه اصلا فرد را تهديد نمي‌كنند و به او آسيبي نمي‌رسانند.   ترس از اينكه فرد (مادر جديد) با فرزندش تنها بماند و كسي او را حمايت نكند   احساسات غيرقابل كنترل و وحشت و اضطراب  ترس‌هاي خردكننده، مثل ترس از مرگ  خواب‌هاي وحشتناك از آسيب رساندن فرد به نوزادش  بدخوابي و حتي بي‌خوابي  احساس خستگي و بي‌حالي مفرط  بي‌علاقگي به همه‌چيز و يا برعكس، نظافت و پاكيزگي بيش از اندازه اشياي پيرامون   عدم تمركز فكر و احساس گيجي  افزايش يا كاهش شديد وزن  عدم احساس لذت از انجام كارهايي كه پيش از آن لذت‌بخش بود و حتي بي‌ميلي جنسي  احساس گناه از اينكه به اندازه كافي براي فرزندش مادر خوبي نيست.
بهترين راه براي درمان اين نوع افسردگي، مراجعه به متخصص است؛ اما خودتان نيز مي‌توانيد به درمان بيماري‌تان كمك و يا از پيشرفت آن جلوگيري كنيد؛ مثلا:
 به چيزهاي مثبت زندگي‌تان فكر كنيد؛ هر چقدر هم كه سخت باشد.  مسائل خود را با همسرتان و يا كسي كه از همه به شما نزديك‌تر است، در ميان بگذاريد.  زمان بيشتري را به استراحت و به دست آوردن آرامش اختصاص دهيد.  افكار خود را رها كنيد.  خوب بخوريد  زماني را به سرگرمي و تفريح خود اختصاص دهيد.   سعي كنيد بيشتر دوستان خود را ببينيد؛ حتي به اندازه نوشيدن يك فنجان چاي يا قهوه.   خود را درگير موقعيت‌هاي استرس‌زا نكنيد.  در نوشيدن چاي، قهوه و نوشابه‌ها زياده‌روي نكنيد، زيرا خواب شما را به هم مي‌زنند.  در مورد خودتان و همسرتان بيش از اندازه سختگيري نكنيد.

 افسردگي در ميان والدين جوان‌تر شايع‌تر است
 پدر و مادرهاي زيادي در طول سال‌هاي نخستين پس از تولد فرزندشان دچار افسردگي مي‌شوند و اين خطر در سال‌ اول بيشتر تهديدشان مي‌كند. گروهي از پژوهشگران روي 86957 خانواده كه بين سال‌هاي 2007- 1993 به كلينيك‌هاي رواني مراجعه كرده بودند، تحقيقاتي انجام دادند تا به ميزان افسردگي در ميان والدين پي ببرند. آنها دريافتند پيش از يك سوم مادران و يك پنجم پدران در سال‌هاي اول پس از تولد فرزندشان دچار افسردگي شده‌اند. به طور كلي 5/7 درصد مادران و 5/2 درصد پدران به افسردگي دچار بودند؛ اما افسردگي مادران در سال اول بعد از تولد فرندشان 9/13 درصد و در ميان پدران 5/3 درصد بود. اين مسأله مربوط به تغيير برنامه خواب، كم‌خوابي، افزايش نيازهاي مادي و عدم توانايي براي برطرف كردن آنها، تغيير مسووليت‌ها و سرد شدن روابط زوج‌ها با يكديگر است. البته افسردگي معمولا در افرادي بروز مي‌كند كه به طور ژنتيكي مستعد آن هستند. علاوه بر آن، پدر و مادرهايي كه در سنين پايين (24- 15 سالگي) صاحب فرزند مي‌شوند و افرادي كه به نحوي از اجتماع دور هستند نيز بيشتر در معرض خطر بيماري افسردگي بعد از تولد فرزند قرار دارند. روانشناسان مي‌گويند ارتباط نزديكي بين افسردگي و محروميت‌هاي اقتصادي و اجتماعي وجود دارد. استرس فقر و تهيدستي، بيكاري، كارهاي سطح پايين با منزلت اجتماعي كم و درآمد بسيار پايين و عدم حمايت نزديكان به اين مسأله دامن مي‌زند. ضمنا پدر و مادرهاي جوان‌تر از آنجايي كه آمادگي كمتري براي درك موقعيت تازه خود دارند و هيچ برنامه‌اي براي بارداري و بچه‌دار شدن نداشتند و علاوه بر آن توانايي و قدرت كمتري براي مقابله با استرس‌ها و نگراني‌هاي خاص پدر و مادر شدن دارند، بيشتر به افسردگي دچار مي‌شوند. در بيماري افسردگي غير از كمك‌هايي كه اطرافيان و پزشك معالج به فرد بيمار مي‌كند، كمك خود بيمار به درمان بيماريش نيز بسيار مؤثر است. فردي كه احساس مي‌كند دچار افسردگي شده بهتر است در مورد افكار و احساسات خود كمي كنكاش كند. مثلا از خود بپرسد:
 در زندگي چه چيزهايي دارم كه به خاطرشان بايد شكرگزار خدا باشم؟
 در زندگي چه چيزهايي را از دست داده‌ام كه مرا ناراحت مي‌كند؟
 از زندگي چه چيزي مي‌خواهم؟
و بعد به اين سؤالات پاسخ دهد. با تشخيص موانعي كه سد راه رضايت و خوشحالي در زندگي مي‌شوند، راحت‌تر مي‌توان با افسردگي مقابله كرد. بايد از قدم‌هاي كوچك‌تر شروع كرد. ساعات بيشتري را به خود اختصاص دهيد و البته هرگز از كودك خود غافل نشويد. در اين مورد مي‌توانيد از پدر و مادرهاي سالم الگو بگيريد و با آگاهي از اينكه افسردگي يك بيماري قابل درمان است، موانع را يكي يكي از سر راه خود برداريد تا در انجام مسووليت جديد موفق‌تر باشيد.

منبع: دنیای سلامت  ش ۶۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر