پرخوري عــصـبي

نوشته  : تحريريه دنياي سلامت 
تعريف پرخوري عصبي:
مصرف دوره‌اي، كنترل‌نشده، جبري يا وسواس‌گونه و سريع مقادير زيادي غذا در يك دوره زماني كوتاه كه با استفراغ عمدي، گرسنگي كشيدن يا ورزش سنگين به منظور پيشگيري از افزايش وزن دنبال گردد، پرخوري رواني يا عصبي ناميده مي‌شود. در طبقه‌بندي اختلال رواني و رفتاري كه در سال 1992 توسط سازمان بهداشت جهاني (WHO) ارائه شد، با تعريف پرخوري عصبي به صورت زير، تشخيص آن مسير گرديد:
1- اشتغال فكري پايدار با غذا كه به پرخوري افراطي مي‌انجامد 2- استفراغ عمدي و تخليه غذا براي اجتناب از اثرات چاق‌كننده آن 3- ترس بيمارگونه از چاقي 4- اغلب، يك دوره قبلي بي‌اشتهايي «ناآشكار»
در طبقه‌بندي اختلالات رواني و رفتاري، ميان پرخوري عصبي با وزن بهنجار تفاوت وجود دارد.

   علايم و نشانه‌هاي باليني پرخوري عصبي:
در پرخوري عصبي يا رواني، شخص به الگوهاي خوردن غيرعادي خودآگاه روي مي‌آورد، از ناتواني در توقف خوردن مي‌ترسد، احتمال دارد افسرده و درباره رفتار خويش خود انتقادگر شود. در پرخوري، خوردن افراطي حداقل دو بار در هفته و دست كم به مدت سه ماه ادامه دارد و اغلب با استفراغ خودالقايي و رژيم منظم به منظور بحران پرخوري همراه است. بسياري از بيماران بي‌اشتها علائمي از پرخوري دارند، اما اين مشكل در افراد با وزن متوسط نيز رايج است. افراد پرخور معمولاً در نوعي رژيم كاهش وزن به سر مي‌برند و پرخوري بيانگر «از دست دادن مهار» است! آنها در زمان‌هاي خاصي پرخوري و بسياري از آنان غذا را پنهان مي‌كنند و مخفيانه مي‌خورند!
بيشتر اين افراد، غذاهاي پركالري مانند: سيب‌زميني، غذاي آماده، نان و شيريني را كه خوردن آنها آسان است، انتخاب مي‌كنند. پرخوري اغلب هنگامي رخ مي‌دهد كه شخص در خانه تنهاست و تلويزيون تماشا مي‌كند يا سرگرم ورق زدن مجله يا در اتومبيل و يا در رستوران است! افرادي كه پرخوري عصبي دارند، معمولاً شيوه خوردن نامنظمي دارند؛ يك روز پرخوري مي‌كنند، روز بعد از خوردن امتناع مي‌ورزند و سپس دوباره پرخوري تكرار مي‌شود.

ويژگي‌هاي روانشناختي پرخوري عصبي:
خلق افسرده، عزت نفس پايين، خواب ناكافي، فكر كردن به خودكشي، مصرف دارو، شبه خودكشي، دزدي، از دست دادن وزن بدن، فقدان قاعدگي يا قاعدگي‌هاي نامنظم.

شيوع پرخوري عصبي:
اين اختلال اغلب در زنان جواني كه اوايل دهه سوم زندگي هستند و از غيرقابل كنترل بودن رفتار خود شكايت دارند، ديده مي‌شود. ارقام مربوط به شيوع پرخوري عصبي بستگي به جمعيت مورد مطالعه دارد. پرخوري عصبي در ميان زنان جوان آمريكايي، 2 تا 10 درصد گزارش شده است، ولي در دختران دبيرستاني انگلستان 1 درصد ديده مي‌شود! آغاز اين اختلال معمولاً بين سنين 18 تا 21 سالگي است و مراجعه به پزشك چند سال بعد صورت مي‌گيرد. نسبت مردان به زنان 1 بر 10 است و شيوع آن 1 تا 3 درصد زنان جوان گزارش شده است.

عوامل ايجادكننده
1- عوامل زيست‌شناختي: گفته مي‌شود كه به دليل كم‌وزني يا خلق افسرده ناشي از اين اختلال، تغييرات غدد درون‌ريز، مشابه آنچه در بي‌اشتهايي عصبي ديده مي‌شود، روي مي‌دهد. مطالعات متابوليك نشان مي‌دهد كه فعاليت و توليد و مصرف نوراپي نفرين و سروتونين پايين است. همچنين در سابقه خانوادگي افزايش افسردگي و چاقي وجود دارد. بسياري از اين بيماران افسرده‌اند.
2- عوامل اجتماعي:  نشان دهنده اهميت لاغري از ديدگاه جامعه است. بيماران ميل به كمال طلبي دارند و پيشرفت‌گرا هستند! تنش خانوادگي، طرد شدن، در مبتلايان به بي‌اشتهايي رواني بيشتر ديده مي‌شود.
3- عوامل روانشناختي: اين بيماران در ارتباط با تقاضاهاي نوجواني دچار اشكال هستند؛ اما در مقايسه با بيماران مبتلا به بي‌اشتهايي رواني، خشمگين و تكانشگر مي‌باشند! آنها از ترك خانه پس از تكميل تحصيلات مي‌ترسند. علائم افسردگي و اضطراب، خطر خودكشي و سوء مصرف الكل در اين بيماران شايع است و يك سوم آنها دست به دزدي از فروشگاه مي‌زنند!

الگوهاي خانوادگي پرخوري عصبي:
پژوهش‌هاي متعددفراواني فرايند پرخوري عصبي، اختلالات خلقي، سوء مصرف مواد و وابستگي به مواد را در خويشاوندان بيولوژيك درجه اول مبتلايان به پرخوري عصبي نشان داده است. ممكن است نسبت به چاقي گرايش خانوادگي وجود داشته باشد، اما اين مسأله به طور قاطع تاييد نشده است.

روش‌هاي درمان:
هدف از درمان اين اختلال عدم گرسنگي دادن به خود، عدم پرخوري و استفراغ بعد از آن و پرداختن به مشكلات تعارض‌هاي خانوادگي و عزت نفس پايين است كه با روش‌هاي زير مي‌توان به اين منظور دست يافت:
1- روان درماني: به طور كلي روان‌ درماني حمايتي، همراه با آموزش بسيار مهم و سودمند است. خانواده يا گروه درماني هم مي‌تواند مناسب باشد.
2- بستري كردن در بيمارستان: در صورت عدم تعادل و همچنين ميل به خودكشي بستري كردن بيمار ضروري است.
3- رفتار درماني شناختي: در اين روش، به منظور بر هم زدن چرخه تغذيه آشفته و نامنظم، برنامه غذايي منظمي طراحي مي‌شود.
هدف‌هاي رفتاري شامل از بين بردن دوره‌هاي پرخوري، جلوگيري از تخليه معده و ترغيب خوردن بموقع تعيين شده است. درمان شناختي ضمن برخورد با عوامل پرخوري، از طريق مساله‌گشايي به بررسي افكار منفي و عزت نفس پايين فرد مي‌پردازد.

منبع: دنیای سلامت  ش ۶۱

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر