
چاقي عمدهترين عامل خطر بسياري از بيماريهاي شايع درجهان از جمله ديابت، بيماريهاي قلبي وعروقي، پرفشاري خون و سنگهاي كيسه صفراوي است. علل چاقي تا به امروز به طور كامل مشخص نشده است اما پاتوفيزيولوژي آن بواسطه كشف برخي از هورمونها به عنوان يك موضوع تحقيقاتي مورد توجه زيادي ميباشد، به طوري كه در دو دهه گذشته علاقه دانشمندان به مطالعه بيشتر در مورد بافت آديپوز و مكانيسمهاي دخيل درآن بيشتر شده است. در افراد چاق بيان mRNA ژنob (چاقي) در سلولهاي چربي بيشتر بوده و در نتيجه اين افراد سطح لپتين بالاتري نسبت به افراد لاغر دارند . بافت آديپوز ارگان درون ريز فعالي است كه در توليد لپتين، TNF-a، متابوليسم چربي (هيدروليز تري گلسيريد و آزاد سازي اسيدهاي چرب) نقش دارد. لپتين هورمون16 كيلو دالتوني محصول ژنob بوده كه براي تنظيم وزن طبيعي و كاهش وزن ضروري ميباشد. محل اصلي ساخته شدن لپتين، بافت چربي سفيد است، اما مقدار كمي نيز در اپيتليوم روده، جفت، عضلات و مغز ساخته ميشود. لپتين پس از ترشح به صورت آزاد يا متصل به پروتئينهاي حامل در خون پخش ميشود و با اتصال به گيرندههايي در هيپوتالاموس سبب تغيير بيان ژن نروپپتيدهاي كنترل كننده دريافت و مصرف انرژي ميشود.
اساسا عملكرد لپتين اين است كه به صورت پيامي از چاقي جلوگيري كند، زيرا در موشهايob/ob با كمبود لپتين و در موشهايdb/db مقاوم به لپتين، پرخوري, چاقي، هيپرگليسمي وهپرانسولينمي مشاهده شده است. تجويز لپتين نوتركيب منجر به سيري، افزايش مصرف انرژي و همچنين كاهش وزن در اين موشها گرديد. سطح لپتين سرم نشانگر مقدار انرژي ذخيره شده در بافت چربي است. غلظت لپتين همبستگي مثبت بالايي با نمايه توده بدن، مقدار چربي و درصد چربي بدن دارد و به موازات بالا رفتن آن، مقدار ذخاير بافت آديپوز افزايش مييابد. غلظت اين هورمون در زنان بيش از مردان و همچنين درافراد چاق بيش از افراد لاغر است. مطالعات اخير نشان دادهاند كه توليد لپتين هم در محيط خارج و هم در محيط داخل توسط چندين هورمون و ماده شيميايي كنترل ميشود. اين مطالعات ثابت كردهاند كه توليد لپتين توسط انسولين و گلوكو كورتيكوئيدها يا نوروپپتيدY به صورت افزايشي وتوسط cAMP يا مشتقات تيازوليدين ديونها به صورت كاهشي كنترل ميشود. تغييرات هماهنگ در بيان ژن لپتين به دليل تغييرات وضعيت متابوليك، كنترل هورموني يا كنترل متابوليك در بيان ژن لپتين را پيشنهاد ميكنند. يك كانديداي عمده براي چنين كنترلي انسولين است، انسولين سطوح لپتين را بصورت مزمن كنترل ميكند. مطالعات قبلي نشان دادهاند كه هيپرانسولينمي با افزايش بيان ژن پروتئين لپتين در مدلهاي چاق جوندگان که به طور ژنتيكي ايجاد شده بودند ارتباط دارد . همچنين گزارش شده كه انسولين، mRNA لپتين را در آديپوسيتهاي موش صحرايي بطور مستقيم تحريك ميكند و چاقي درانسان نيز با افزايش mRNA لپتين همانند افزايش سطوح پلاسمايي آن ارتباط دارد،اما گزارشي از اثر انسولين بر روي ترشح لپتين وجود ندارد. بر اين اساسبعضي محققين در مطالعات نشان دادند كه انسولين (حداقل در كوتاه مدت) ترشح لپتين را در انسانها افزايش نميدهد وهيپرلپتينمي در افراد چاق احتمالا نتيجه هيپرانسولينمي نميباشد. غلظتهاي خوني لپتين در جوندگان و انسان به طور شبانه روزي با پيك افزايش شبانه كنترل ميشود. مطالعات قبلي ثابت كردهاند كه گلوكورتيكوئيدها سنتز و ترشح لپتين را در بافت چربي انسان هم درمحيط داخل و هم درمحيط خارج افزايش ميدهند. گلوكوكورتيكوئيدها به دليل اثرات آديپوژنيك وتحريك كردن اشتها يا به سبب داشتن اثرات ضد انسوليني نظير گلوكونئوژنز وايجاداختلال در جذب گلوكز، در كنترل وزن بدن وپاتوژنز چاقي نقش دارند. همچنين مطالعات نشان دادند كه تستوسترون روي ترشح لپتين اثر ندارد؛ استروئیدهاي آندروژنيك مهاركنندگان قدرتمند ترشح لپتين در بافت چربي زنان هستند. در صورتي كه بر روي بافت چربي مردان اثر نداشته و يا به ندرت اثر ميكنند. به دليل عدم اثر تركيبات استروئيدي بر روي بافت چربي مردان همراه با نقش تحريكي استروژنها كه قبلا بر روي آديپوسيتهاي زنان گزارش شده است، محققان پيشنهاد كردند كه اختلافات وابسته به جنس مشاهد شده در سطوح لپتين در درون بدن بر خلاف آنچه که تصور ميشد، به دليل تعديل هورموني ترشح لپتين در زنان ميباشد تا اثر مهاري آندروژنها در مردان.
اساسا عملكرد لپتين اين است كه به صورت پيامي از چاقي جلوگيري كند، زيرا در موشهايob/ob با كمبود لپتين و در موشهايdb/db مقاوم به لپتين، پرخوري, چاقي، هيپرگليسمي وهپرانسولينمي مشاهده شده است. تجويز لپتين نوتركيب منجر به سيري، افزايش مصرف انرژي و همچنين كاهش وزن در اين موشها گرديد. سطح لپتين سرم نشانگر مقدار انرژي ذخيره شده در بافت چربي است. غلظت لپتين همبستگي مثبت بالايي با نمايه توده بدن، مقدار چربي و درصد چربي بدن دارد و به موازات بالا رفتن آن، مقدار ذخاير بافت آديپوز افزايش مييابد. غلظت اين هورمون در زنان بيش از مردان و همچنين درافراد چاق بيش از افراد لاغر است. مطالعات اخير نشان دادهاند كه توليد لپتين هم در محيط خارج و هم در محيط داخل توسط چندين هورمون و ماده شيميايي كنترل ميشود. اين مطالعات ثابت كردهاند كه توليد لپتين توسط انسولين و گلوكو كورتيكوئيدها يا نوروپپتيدY به صورت افزايشي وتوسط cAMP يا مشتقات تيازوليدين ديونها به صورت كاهشي كنترل ميشود. تغييرات هماهنگ در بيان ژن لپتين به دليل تغييرات وضعيت متابوليك، كنترل هورموني يا كنترل متابوليك در بيان ژن لپتين را پيشنهاد ميكنند. يك كانديداي عمده براي چنين كنترلي انسولين است، انسولين سطوح لپتين را بصورت مزمن كنترل ميكند. مطالعات قبلي نشان دادهاند كه هيپرانسولينمي با افزايش بيان ژن پروتئين لپتين در مدلهاي چاق جوندگان که به طور ژنتيكي ايجاد شده بودند ارتباط دارد . همچنين گزارش شده كه انسولين، mRNA لپتين را در آديپوسيتهاي موش صحرايي بطور مستقيم تحريك ميكند و چاقي درانسان نيز با افزايش mRNA لپتين همانند افزايش سطوح پلاسمايي آن ارتباط دارد،اما گزارشي از اثر انسولين بر روي ترشح لپتين وجود ندارد. بر اين اساسبعضي محققين در مطالعات نشان دادند كه انسولين (حداقل در كوتاه مدت) ترشح لپتين را در انسانها افزايش نميدهد وهيپرلپتينمي در افراد چاق احتمالا نتيجه هيپرانسولينمي نميباشد. غلظتهاي خوني لپتين در جوندگان و انسان به طور شبانه روزي با پيك افزايش شبانه كنترل ميشود. مطالعات قبلي ثابت كردهاند كه گلوكورتيكوئيدها سنتز و ترشح لپتين را در بافت چربي انسان هم درمحيط داخل و هم درمحيط خارج افزايش ميدهند. گلوكوكورتيكوئيدها به دليل اثرات آديپوژنيك وتحريك كردن اشتها يا به سبب داشتن اثرات ضد انسوليني نظير گلوكونئوژنز وايجاداختلال در جذب گلوكز، در كنترل وزن بدن وپاتوژنز چاقي نقش دارند. همچنين مطالعات نشان دادند كه تستوسترون روي ترشح لپتين اثر ندارد؛ استروئیدهاي آندروژنيك مهاركنندگان قدرتمند ترشح لپتين در بافت چربي زنان هستند. در صورتي كه بر روي بافت چربي مردان اثر نداشته و يا به ندرت اثر ميكنند. به دليل عدم اثر تركيبات استروئيدي بر روي بافت چربي مردان همراه با نقش تحريكي استروژنها كه قبلا بر روي آديپوسيتهاي زنان گزارش شده است، محققان پيشنهاد كردند كه اختلافات وابسته به جنس مشاهد شده در سطوح لپتين در درون بدن بر خلاف آنچه که تصور ميشد، به دليل تعديل هورموني ترشح لپتين در زنان ميباشد تا اثر مهاري آندروژنها در مردان.
هورمون لپتين:
تعريف و مكانيسم عمل:
كلمه لپتين از واژه لوپتوس به معناي لاغري گرفته شده است. در سال 1940 اثرات لپتين با مطالعه روي موشهاي چاق انجام شد. اين موشها به طور فزايندهاي چاق بوده و اشتهاي بيشتر هم داشتند. بعد از 8 سال تحقيق و بررسي بالاخره در سال 1994 نوعي پپتيد يافتند كه اسم آن را به نام لپتين معرفي نمودند. ژن Ob (چاقي) روي كروموزوم 7 در انسان و روي كروموزم 6 در موش قرار دارد. لپتين داراي وزني معادل 16 كيلو دالتون بوده كه نقش كليدي روي كنترل دريافت غذا و مصرف انرژي و متابوليسم ايفا ميكند و در نتيجه جهش ايجاد شده در سطح ژن مسئول چاقي (OB)ايجاد ميگردد. منشاء اصلي ترشح لپتين سلولهاي آديپوزيت بويژه بافت چربي سفيد است؛ گيرندههاي لپتين جزو طبقهاي از گروه گيرندههاي خانواده سيتوكينينها، اينترلوكين6 ميباشد كه در بافتهاي مختلف از جمله مغز يافت ميگردد. لپتين با 6 نوع گيرنده باند ميگردد.
لپتين داراي 167 آمينو اسيدبوده كه توسط ژن لپتين ( LEP ) توليد ميشود. لپتين به عنوان سيگنال با اهميت در تنظيم بافت چربي و وزن بدن است و عملكردي در مهار دريافت غذا و تحريك مصرف انرژي دارد.
بطور عمده باندهاي لپتين به هستههاي مياني- قدامي هيپوتالاموس ( كه با عنوان مركز سيري ياد ميشود ) ميباشد. با باند شدن لپتين به اين منطقه، سيگنالهايي به مغز ارسال ميدارد كه زمان سيري فرا رسيده است.
لپتين باعث مهارعمل نرونهايي كه محتوي نروپپتيد Y هستند و همينطور افزايش فعاليت بيان نرونهاي هورمون تحريك گر آلفا ملانوسيت ميگردد. نرونهاي نروپپتيد Y كليد اصلي در تنظيم اشتها هستند. با تزريق دوز كمي از آنها به موش در آنها حالت بياشتهايي ايجاد گرديد. برعكس اين موضوع آلفاملانوسيت به عنوان ميانجي مهم حالت سيري است. لپتين توسط ملاتونين در طول شب تنظيم ميشود.
گرچه لپتين به عنوان سيگنال گردشي در كاهش دادن اشتهاست ولي در كل، افراد چاق داراي غلظت بالايي از لپتين هستند. اين افراد در حقيقت مقاوم به اثرات لپتيناند. با همين طريق نيز ا فراد با بيماري ديابت نوع 2 مقاوم به اثرات لپتيناند بنابراين چاقي در افراد، زماني ايجاد ميشود كه در طول زمان انرژي بيشتري دريافت نموده باشند. و اين زيادي دريافت غذا از طريق سيگنالهاي گرسنگي مشتق نميشود. با وجود ايجاد سيگنالهاي ضد اشتها از لپتين در حال گردش، غلظت بالايي از لپتين پايدار شده حاصل از ذخاير بيشتر چربي، باعث ميشود كه سلولهايي كه به لپتين پاسخ ميدهند غير حساس شوند.
در موش، لپتين جهت باروري در جنس نر و ماده نياز است. عموما در پستانداران و انسان بخصوص در دوران بلوغ خانمها ميزان آن مرتبط با سطح بحراني از چربي در بدن است. زماني كه ميزان چربي از اين آستانه پايين ميافتد ( مثلا در بي اشتهايي ) سيكل تخمك گذاري متوقف شده و قاعدگي متوقف ميگردد.
عملكردهاي شناخته شده و دخالت لپتين در فعاليتهاي اعضاي بدن شامل اين موارد است:
تنظيم كننده اشتها و متابوليسم انرژي، بلوغ، سندروم چاقي، باروري، سيستم ايمني، افزايش وزن، تغييرات در برون ده سيستم اعصاب اتونوم، ديابت نوع 2، پرخوري، هيپر انسولينميا –آنژيوژنز- خونسازي، توده استخوان، فشار خون، سيستم لنفوسيتT، ريهها، كليهها، غدد پستاني و عملكرد رودهها.
ژن لپتين از جمله ژنهاي مهم اقتصادي بوده كه در اوايل سال 2005 وارد بانكهاي جهاني ژن ( EBML , NCBI. , DDJB ) گرديده است.منبع: دنیای تغذیه ش 67
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر