نوشته شده توسط : دکتر تیرنگ نیستانی
... مدتها بود که «لاغر شدن» برای او به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل شده بود ... از رژیم غذایی بدش ميآمد، ورزش را دوست نداشت. هر دوی اینها را بارها آزموده بود و هر بار که پس از چندی به بهانهای آنها را کنار گذاشته بود، دوباره چربیهای اضافی پرشتابتر و بیش از پیش برگشته بود. احساس میکرد از همه چیز خسته شده است ... از اینکه مجبور باشد «نان و برنج» را از رژیم غذاییش حذف کند ... از اینکه مجبور باشد «حتماً» به باشگاه برود و هفتهای 3 روز به امید نیم کیلو کاهش وزن عرق بریزد ... از بیارادگی در برابر شیرینی ... از همه چیز...
از آنچه در آینه ميدید و از به یاد آوردن خودش در 8 سال پیش که «تازه عروس» بود، افسرده ميشد ... و از اینها همه بدتر، درد زانو و کمر دیگر داشت امانش را ميبرید در حالی که هنوز سی و دو سال بیشتر نداشت.
خیلی در مورد انواع ژل، کمربند و گوشواره لاغری شنیده بود، ته دلش هم باور نداشت مشکل با این چیزها حل بشود. اما «استیصال» و خستگی از این «درد کهنه» بدجوری وسوسهاش کرده بود که بار دیگر بخت خود را، این بار به طریقی دیگر بیازماید. از سویی دیگر، هزینه این ابزارها هم کم نبود. دلش نميخواست بیگدار به آب بزند. ناگهان فکری به نظرش رسید. در بین مجلههایی که داشت، یک نسخه «دنیای تغذیه» پیدا کرد. در آخرین صفحات مجله، شماره تماس با مشاوران مجله داده شده بود. همینطور تصادفی یکی از آنها را انتخاب کرد ... به ساعت دیواری نگاهی انداخت ... حوالی 5 بعداز ظهر بود و به نظر، وقت مناسبی ميآمد. عینکش را نزده بود ولی به زحمت شماره را خواند. تلفن را برداشت و شماره را گرفت. خیلی زود خانمياز آن طرف خط، گوشی را برداشت:
- بفرمایید
حدس زد که باید شماره تلفن مطبی را گرفته باشد و احتمالاً آن خانم، منشی دکتر است
- ببخشید من با دکتر «سیستانی» کار داشتم
منشی دیگر به اینگونه اشتباهات در تلفظ نام دکتر، عادت کرده بود. با این حال نتوانست جلوی خنده خود را بگیرد
- امرتون؟
- یه سؤالی ازشون داشتم
- گوشی لطفاً
پس از چند لحظه، «دکتر» گوشی را برداشت:
- بفرمایید
- الو.. آقای دکتر سیستانی؟
«دکتر» هم به این اشتباهات عادت کرده بود
- بله، یه جورایی ... بفرمایید من چه کمکی ميتونم بهتون بکنم؟
- دکتر من مدتهاست که اضافه وزن دارم، همه جور هم رژیم گرفتم ولی هیچ جور جواب نگرفتم یا یه چند کیلویی کم کردم ولی بعد دوباره همه وزنم خیلی زود برگشته، بلکه هم بیشتر
«دکتر» حرف او را قطع کرد
- چه جور رژیم گرفتید؟ تحت نظر چه کسی؟
- همه جور... نون و برنج رو حذف کردم، شام نخوردم، صبحونه نخوردم ولی فایده نکرد. یه دوره کوتاه هم اصلاً شیرینی نخوردم که یه مقدار کم کردم ولی نتونستم ادامه بدم ... حالا ميخواستم بدونم این ژل و کمربند و گوشوارههای لاغری که تو ماهواره تبلیغ ميکنن واقعاً تاثیری دارن؟
- خوب این کارها که شما کردید که واقعاً مبنای علمينداره. اولاً نباید هیچ وعدهای رو حذف کنید ثانیاً حذف نان و برنج ممکنه عوارضی به دنبال داشته باشه و به هیچ وجه توصیه نميشه ثالثاً امکان صرف شیرینی البته در حد کم هم در زمینه رژیم کاهش وزن وجود داره
با تعجب ميپرسد:
- خوب آقای دکتر اگه این کارایی که شما ميگید انجام بدیم که دیگه اسمش «رژیم» نیست
- شاید... شایدم اون کارایی که شما کردید اسمشون رژیم نباشه! اما در مورد ژل و کمربند لاغری باید بگم اتفاقاً من تازگی یه مطلبی در این مورد نوشتم. شما به اینترنت دسترسی دارید؟
- بله
- خوب پس لطفاً آدرستونو به خانم منشی بگید، من اون مطلب رو براتون ميفرستم
... همین کار را هم کرد. یکی دو روز بعد ایمیل آقای دکتر رسید. مطلبی بود با عنوان «چند داستان باورنکردنی درباره درمان چاقی...» شروع به خواندن کرد...
داستان یک
«ژلهای لاغری با ترکیب گیاهی موجب ميشوند که چربیهای اضافی همراه با تعریق از بدن دفع شوند. کافیست برای 2 هفته به طور مرتب آن را برروی چربیهای موضعی بمالید تا خودتان اثر آن را ببینید...»
این داستان، کاملاً بیاساس است. به یاد داشته باشید که بافت چربی، هیچ راهی برای دفع شدن ندارد به عبارت سادهتر انرژی مازاد برنیاز همین که به چربی تبدیل شود، به تعبیری در بدن به دام میفتد و دیگر هیچ مفری ندارد مگر آنکه در راههای متابولیک وارد شود و بسوزد. به عبارت سادهتر بافت چربی نميتواند همراه با عرق، ادرار یا مدفوع دفع شود.
در دهه نود میلادی، کرمها و ژلهایی به بازار آمد که ادعا ميشد موجب رفع سلولیت (چاقی موضعی به همراه تغییرات پوستی موضع) ميشوند. ماده مؤثر این ژلها، آمینوفیلین بود. این ماده اساساً برای درمان مشکلات تنفسی و بهویژه آسم استفاده ميشود.
کارخانههای سازنده ژل لاغری مدعی بودند که آمینوفیلین موضعی، با افزایش سوخت و ساز نواحی مبتلا موجب سوخته شدن چربی و نهایتاً بهبود سلولیت ميشوند. مطالعات بالینی متعدد، بیاثر بودن این ژلها را در درمان سلولیت نشان داد اما تولید این ژلها همچنان ادامه یافت!
داستان دو
«کمربندهای لاغری با شکستن چربیهای موضعی آنها را از بین ميبرند. تنها یک ماه از این کمربندها استفاده کنید تا از تناسب اندام خود لذت ببرید!»
این ادعا، کذب محض است. وزن، ماحصل دخل و خرج انرژی است. برای کاهش وزن باید یا دخل انرژی کم شود (کمتر خوردن) یا خرج انرژی افزایش یابد (ورزش منظم) یا ترجیحاً ترکیبی از این دو روش به کار گرفته شود (کمتر خوردن همراه با ورزش منظم). راه دیگری برای خلاص شدن از شر چربیهای اضافی وجود ندارد. هر عاملی که بخواهد وزن را تغییر دهد، ناگزیر ميباید بر دخل و یا خرج انرژی تاثیر بگذارد و مشخصاً کمربند لاغری بر هیچ یک از این دو عامل، اثری ندارد. تا کنون هیچ مطالعهای اثر مثبت این کمربندها را در کاهش وزن نشان نداده است. با این همه هر روز شاهد عرضه شدن انواع جدیدی از آنها در بازار هستیم!
داستان سه
«اگر از رژیمهای غذایی متعدد و سخت به تنگ آمدهاید، گوشوارههای لاغری را امتحان کنید. این گوشوارهها با تاثیر بر مراکز گرسنگی و سیری در مغز، موجب بیاشتهایی و کاهش وزن سریع شما ميشوند»
دست کم این داستان مدعی تاثیر بر کاهش دریافت غذایی است. اساس کار برخی از این گوشوارهها، «بازتاب شناسی» یا رفلکسولوژی reflexology است. بازتاب شناسی یا «منطقه درمانی» zone therapy شاخهای از طب مکمل است که در آن با فشار بر دستها، پاها یا گوشها سعی در درمان بیماریها ميشود. بازتابشناسان معتقدند که سامانهای از مناطق بازتابی در بدن هست که در واقع هر منطقه، انعکاسی از اندام(هایی) از بدن است که با فشار بر آن ميتوان کارکرد آن اندام(ها) را تحت تاثیر قرار داد. تاکنون مطالعات متعددی بر روی اثربخشی بازتابشناسی انجام شده است. مطالعه مروری منظم (سیستماتیک) در سال 2009 به جمعبندی و تحلیل یافتهها تا آن زمان پرداخت و در نهایت نتیجه گرفت که هیچگونه شواهد معتبر و قابل استنادی برای اثربخشی بازتابشناسی وجود ندارد.
برخی دیگر از گوشوارهها، مبتنی بر طب سوزنی هستند. جدیدترین مطالعه مروری منظم که پژوهشگران چینی آن را به چاپ رساندهاند، حاکی از تاثیر طب سوزنی در کاهش وزن است. با این حال خود نویسندگان نیز اذعان داشتهاند که ناکافی و نامعتبر بودن اطلاعات موجود همچنان مانع از نتیجهگیری قطعی در خصوص تاثیر این روش در درمان چاقی است. نکته درخور توجه این است که چه رفلکسولوژی و چه طب سوزنی بر کاهش وزن مؤثر باشد یا نباشد، تاکنون هیچ مطالعهای تاثیر «گوشواره لاغری» را گزارش نکرده است و در هیچ کتاب طب داخلی یا تغذیه بالینی نیز استفاده از ژل، کمربند یا گوشواره به عنوان یک روش درمانی توصیه نشده است. با این حال تولید انواع گوشوارههای لاغری نیز همانند کمربندها و ژلهای لاغری، همچنان ادامه دارد!
یکی دو پرسش
علیرغم همه این حرفها، هستند افرادی که با این ابزارها چندکیلویی از وزن خود کاستهاند. چگونه چنین چیزی ممکن است؟
خیلی مواقع به همراه این ابزارها برگه دستورالعملی به خریدار داده ميشود که در آن توصیه شده برای کسب بهترین نتیجه، از خوردن غذاهای پرکالری خودداری شود و برخی حتی یک برنامه غذایی هم به خریدار ميدهند. بدین ترتیب در واقع به نوعی، محدودیت دریافت کالری را برای بیمار ایجاد ميکنند در حالی که غالباً افرادی به سراغ چنین ابزارهایی ميروند که به هر دلیل از رعایت یک برنامه غذایی گریزانند.
به عبارت سادهتر چه بسا که کاهش وزن حاصله اساساً ربطی به آن ابزارها نداشته باشد. در عین حال مطالعات متعدد بسیاری نشان دادهاند که کاهش وزن اگر همراه با تغییر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیهای نباشد، به احتمال بسیار زیاد دیری نخواهد پایید و وزن از دست رفته، به سرعت بازخواهد گشت.
اگر این ابزارها عملاً بیتاثیرند، چگونه است که اینقدر زیاد تولید ميشوند و این همه فروش دارند؟
این یک قضیه تجاری است. افرادی که مشکلی دارند به ویژه اگر از رفع آن، ناامید شده باشند، مستاصل ميشوند و به هر راهی که به آنها امید حل مشکلشان را بدهد، متوسل ميشوند. سوداگران، دقیقاً از همین احساس ناامیدی است که سوء استفاده ميکنند.
سخن پایانی
در حال حاضر میانبری برای کاهش وزن وجود ندارد. حتی داروهای کاهنده وزن یا روشهای جراحی نیز فرد مبتلا به چاقی را از رعایت یک برنامه غذایی صحیح، بینیاز نميکنند. دوست ندارم این داستانها را، هرچند باور نکردنی، با ناامیدی به پایان ببرم. درست است که با شکمبند و گوشواره و از این جور چیزها نميشود وزن کم کرد، اما مسلماً کاهش وزن امکانپذیر است.
به دنبال چیزها یا کارهای عجیب و غریب برای رفع معضل چاقی نباشید. حتی شاید نیازی هم به تغییر بنیادین و ناگهانی در کل شیوه زندگی نباشد. به خاطر داشته باشید که گاه یک تغییر کوچک ولی مداوم در شیوه زندگی ممکن است در درازمدت یک نتیجه مثبت بزرگ را در پی داشته باشد. کافیست در این مورد شکیبا باشید و یک تصمیم جدی بگیرید.
***
... مطلب که تمام شد، توجهش برای نخستین بار به نام نویسنده جلب شد ... بیاختیار خندهاش گرفت... نام او «سیستانی» نبود ... دوباره به سراغ مجله رفت. این بار عینکش را زده بود، نام «دکتر» را دقیقتر نگاه کرد ... نام، درست بود اما ظاهراً تلفن کارشناس دیگری را که مختصر شباهت اسمي با دکتر سیستانی داشت، گرفته بود. تعجب کرد که چطور نه منشی و نه دکتر به او نگفته بود که شماره را اشتباه گرفته است! چه اهمیتی ميتوانست داشته باشد؟ ... مهم این بود که ميباید در مورد مشکل خود، یک تصمیم جدی بگیرد.
منبع: دنیای تغذیه ش 122
از آنچه در آینه ميدید و از به یاد آوردن خودش در 8 سال پیش که «تازه عروس» بود، افسرده ميشد ... و از اینها همه بدتر، درد زانو و کمر دیگر داشت امانش را ميبرید در حالی که هنوز سی و دو سال بیشتر نداشت.
خیلی در مورد انواع ژل، کمربند و گوشواره لاغری شنیده بود، ته دلش هم باور نداشت مشکل با این چیزها حل بشود. اما «استیصال» و خستگی از این «درد کهنه» بدجوری وسوسهاش کرده بود که بار دیگر بخت خود را، این بار به طریقی دیگر بیازماید. از سویی دیگر، هزینه این ابزارها هم کم نبود. دلش نميخواست بیگدار به آب بزند. ناگهان فکری به نظرش رسید. در بین مجلههایی که داشت، یک نسخه «دنیای تغذیه» پیدا کرد. در آخرین صفحات مجله، شماره تماس با مشاوران مجله داده شده بود. همینطور تصادفی یکی از آنها را انتخاب کرد ... به ساعت دیواری نگاهی انداخت ... حوالی 5 بعداز ظهر بود و به نظر، وقت مناسبی ميآمد. عینکش را نزده بود ولی به زحمت شماره را خواند. تلفن را برداشت و شماره را گرفت. خیلی زود خانمياز آن طرف خط، گوشی را برداشت:
- بفرمایید
حدس زد که باید شماره تلفن مطبی را گرفته باشد و احتمالاً آن خانم، منشی دکتر است
- ببخشید من با دکتر «سیستانی» کار داشتم
منشی دیگر به اینگونه اشتباهات در تلفظ نام دکتر، عادت کرده بود. با این حال نتوانست جلوی خنده خود را بگیرد
- امرتون؟
- یه سؤالی ازشون داشتم
- گوشی لطفاً
پس از چند لحظه، «دکتر» گوشی را برداشت:
- بفرمایید
- الو.. آقای دکتر سیستانی؟
«دکتر» هم به این اشتباهات عادت کرده بود
- بله، یه جورایی ... بفرمایید من چه کمکی ميتونم بهتون بکنم؟
- دکتر من مدتهاست که اضافه وزن دارم، همه جور هم رژیم گرفتم ولی هیچ جور جواب نگرفتم یا یه چند کیلویی کم کردم ولی بعد دوباره همه وزنم خیلی زود برگشته، بلکه هم بیشتر
«دکتر» حرف او را قطع کرد
- چه جور رژیم گرفتید؟ تحت نظر چه کسی؟
- همه جور... نون و برنج رو حذف کردم، شام نخوردم، صبحونه نخوردم ولی فایده نکرد. یه دوره کوتاه هم اصلاً شیرینی نخوردم که یه مقدار کم کردم ولی نتونستم ادامه بدم ... حالا ميخواستم بدونم این ژل و کمربند و گوشوارههای لاغری که تو ماهواره تبلیغ ميکنن واقعاً تاثیری دارن؟
- خوب این کارها که شما کردید که واقعاً مبنای علمينداره. اولاً نباید هیچ وعدهای رو حذف کنید ثانیاً حذف نان و برنج ممکنه عوارضی به دنبال داشته باشه و به هیچ وجه توصیه نميشه ثالثاً امکان صرف شیرینی البته در حد کم هم در زمینه رژیم کاهش وزن وجود داره
با تعجب ميپرسد:
- خوب آقای دکتر اگه این کارایی که شما ميگید انجام بدیم که دیگه اسمش «رژیم» نیست
- شاید... شایدم اون کارایی که شما کردید اسمشون رژیم نباشه! اما در مورد ژل و کمربند لاغری باید بگم اتفاقاً من تازگی یه مطلبی در این مورد نوشتم. شما به اینترنت دسترسی دارید؟
- بله
- خوب پس لطفاً آدرستونو به خانم منشی بگید، من اون مطلب رو براتون ميفرستم
... همین کار را هم کرد. یکی دو روز بعد ایمیل آقای دکتر رسید. مطلبی بود با عنوان «چند داستان باورنکردنی درباره درمان چاقی...» شروع به خواندن کرد...
داستان یک
«ژلهای لاغری با ترکیب گیاهی موجب ميشوند که چربیهای اضافی همراه با تعریق از بدن دفع شوند. کافیست برای 2 هفته به طور مرتب آن را برروی چربیهای موضعی بمالید تا خودتان اثر آن را ببینید...»
این داستان، کاملاً بیاساس است. به یاد داشته باشید که بافت چربی، هیچ راهی برای دفع شدن ندارد به عبارت سادهتر انرژی مازاد برنیاز همین که به چربی تبدیل شود، به تعبیری در بدن به دام میفتد و دیگر هیچ مفری ندارد مگر آنکه در راههای متابولیک وارد شود و بسوزد. به عبارت سادهتر بافت چربی نميتواند همراه با عرق، ادرار یا مدفوع دفع شود.
در دهه نود میلادی، کرمها و ژلهایی به بازار آمد که ادعا ميشد موجب رفع سلولیت (چاقی موضعی به همراه تغییرات پوستی موضع) ميشوند. ماده مؤثر این ژلها، آمینوفیلین بود. این ماده اساساً برای درمان مشکلات تنفسی و بهویژه آسم استفاده ميشود.
کارخانههای سازنده ژل لاغری مدعی بودند که آمینوفیلین موضعی، با افزایش سوخت و ساز نواحی مبتلا موجب سوخته شدن چربی و نهایتاً بهبود سلولیت ميشوند. مطالعات بالینی متعدد، بیاثر بودن این ژلها را در درمان سلولیت نشان داد اما تولید این ژلها همچنان ادامه یافت!
داستان دو
«کمربندهای لاغری با شکستن چربیهای موضعی آنها را از بین ميبرند. تنها یک ماه از این کمربندها استفاده کنید تا از تناسب اندام خود لذت ببرید!»
این ادعا، کذب محض است. وزن، ماحصل دخل و خرج انرژی است. برای کاهش وزن باید یا دخل انرژی کم شود (کمتر خوردن) یا خرج انرژی افزایش یابد (ورزش منظم) یا ترجیحاً ترکیبی از این دو روش به کار گرفته شود (کمتر خوردن همراه با ورزش منظم). راه دیگری برای خلاص شدن از شر چربیهای اضافی وجود ندارد. هر عاملی که بخواهد وزن را تغییر دهد، ناگزیر ميباید بر دخل و یا خرج انرژی تاثیر بگذارد و مشخصاً کمربند لاغری بر هیچ یک از این دو عامل، اثری ندارد. تا کنون هیچ مطالعهای اثر مثبت این کمربندها را در کاهش وزن نشان نداده است. با این همه هر روز شاهد عرضه شدن انواع جدیدی از آنها در بازار هستیم!
داستان سه
«اگر از رژیمهای غذایی متعدد و سخت به تنگ آمدهاید، گوشوارههای لاغری را امتحان کنید. این گوشوارهها با تاثیر بر مراکز گرسنگی و سیری در مغز، موجب بیاشتهایی و کاهش وزن سریع شما ميشوند»
دست کم این داستان مدعی تاثیر بر کاهش دریافت غذایی است. اساس کار برخی از این گوشوارهها، «بازتاب شناسی» یا رفلکسولوژی reflexology است. بازتاب شناسی یا «منطقه درمانی» zone therapy شاخهای از طب مکمل است که در آن با فشار بر دستها، پاها یا گوشها سعی در درمان بیماریها ميشود. بازتابشناسان معتقدند که سامانهای از مناطق بازتابی در بدن هست که در واقع هر منطقه، انعکاسی از اندام(هایی) از بدن است که با فشار بر آن ميتوان کارکرد آن اندام(ها) را تحت تاثیر قرار داد. تاکنون مطالعات متعددی بر روی اثربخشی بازتابشناسی انجام شده است. مطالعه مروری منظم (سیستماتیک) در سال 2009 به جمعبندی و تحلیل یافتهها تا آن زمان پرداخت و در نهایت نتیجه گرفت که هیچگونه شواهد معتبر و قابل استنادی برای اثربخشی بازتابشناسی وجود ندارد.
برخی دیگر از گوشوارهها، مبتنی بر طب سوزنی هستند. جدیدترین مطالعه مروری منظم که پژوهشگران چینی آن را به چاپ رساندهاند، حاکی از تاثیر طب سوزنی در کاهش وزن است. با این حال خود نویسندگان نیز اذعان داشتهاند که ناکافی و نامعتبر بودن اطلاعات موجود همچنان مانع از نتیجهگیری قطعی در خصوص تاثیر این روش در درمان چاقی است. نکته درخور توجه این است که چه رفلکسولوژی و چه طب سوزنی بر کاهش وزن مؤثر باشد یا نباشد، تاکنون هیچ مطالعهای تاثیر «گوشواره لاغری» را گزارش نکرده است و در هیچ کتاب طب داخلی یا تغذیه بالینی نیز استفاده از ژل، کمربند یا گوشواره به عنوان یک روش درمانی توصیه نشده است. با این حال تولید انواع گوشوارههای لاغری نیز همانند کمربندها و ژلهای لاغری، همچنان ادامه دارد!
یکی دو پرسش
علیرغم همه این حرفها، هستند افرادی که با این ابزارها چندکیلویی از وزن خود کاستهاند. چگونه چنین چیزی ممکن است؟
خیلی مواقع به همراه این ابزارها برگه دستورالعملی به خریدار داده ميشود که در آن توصیه شده برای کسب بهترین نتیجه، از خوردن غذاهای پرکالری خودداری شود و برخی حتی یک برنامه غذایی هم به خریدار ميدهند. بدین ترتیب در واقع به نوعی، محدودیت دریافت کالری را برای بیمار ایجاد ميکنند در حالی که غالباً افرادی به سراغ چنین ابزارهایی ميروند که به هر دلیل از رعایت یک برنامه غذایی گریزانند.
به عبارت سادهتر چه بسا که کاهش وزن حاصله اساساً ربطی به آن ابزارها نداشته باشد. در عین حال مطالعات متعدد بسیاری نشان دادهاند که کاهش وزن اگر همراه با تغییر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیهای نباشد، به احتمال بسیار زیاد دیری نخواهد پایید و وزن از دست رفته، به سرعت بازخواهد گشت.
اگر این ابزارها عملاً بیتاثیرند، چگونه است که اینقدر زیاد تولید ميشوند و این همه فروش دارند؟
این یک قضیه تجاری است. افرادی که مشکلی دارند به ویژه اگر از رفع آن، ناامید شده باشند، مستاصل ميشوند و به هر راهی که به آنها امید حل مشکلشان را بدهد، متوسل ميشوند. سوداگران، دقیقاً از همین احساس ناامیدی است که سوء استفاده ميکنند.
سخن پایانی
در حال حاضر میانبری برای کاهش وزن وجود ندارد. حتی داروهای کاهنده وزن یا روشهای جراحی نیز فرد مبتلا به چاقی را از رعایت یک برنامه غذایی صحیح، بینیاز نميکنند. دوست ندارم این داستانها را، هرچند باور نکردنی، با ناامیدی به پایان ببرم. درست است که با شکمبند و گوشواره و از این جور چیزها نميشود وزن کم کرد، اما مسلماً کاهش وزن امکانپذیر است.
به دنبال چیزها یا کارهای عجیب و غریب برای رفع معضل چاقی نباشید. حتی شاید نیازی هم به تغییر بنیادین و ناگهانی در کل شیوه زندگی نباشد. به خاطر داشته باشید که گاه یک تغییر کوچک ولی مداوم در شیوه زندگی ممکن است در درازمدت یک نتیجه مثبت بزرگ را در پی داشته باشد. کافیست در این مورد شکیبا باشید و یک تصمیم جدی بگیرید.
***
... مطلب که تمام شد، توجهش برای نخستین بار به نام نویسنده جلب شد ... بیاختیار خندهاش گرفت... نام او «سیستانی» نبود ... دوباره به سراغ مجله رفت. این بار عینکش را زده بود، نام «دکتر» را دقیقتر نگاه کرد ... نام، درست بود اما ظاهراً تلفن کارشناس دیگری را که مختصر شباهت اسمي با دکتر سیستانی داشت، گرفته بود. تعجب کرد که چطور نه منشی و نه دکتر به او نگفته بود که شماره را اشتباه گرفته است! چه اهمیتی ميتوانست داشته باشد؟ ... مهم این بود که ميباید در مورد مشکل خود، یک تصمیم جدی بگیرد.
منبع: دنیای تغذیه ش 122
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر