نوشته : دكتر سيدمرتضي صفوي
تاريخچه سرطان روده بزرگ:
سرطان روده بزرگ دومين سرطان شايع در ميان بزرگسالان بعد از سرطان ريه ميباشد و همچنين رتبه دوم را در ميان سرطانهايي كه فرد را به كام مرگ ميكشد به خود اختصاص داده است. اين سرطان از لحاط بدخيم شدن تومورها سومين سرطان شايع در جهان است.
براساس تحقيقات صورت گرفته سرطان روده بزرگ در مردان نسبت به زنان شايعتر است، البته مطالعات اخير عكس اين مطلب را بازگو ميكند. به اين صورت كه درگيري بيشتر زنان در عرصههاي مختلف زندگي باعث بالا رفتن فاكتورهاي خطرساز براي آنها شده است.
عوامل خطرساز در ايجاد سرطان روده بزرگ:
اكثر سرطانهاي كولوركتال از پوليپهايي در سطح روده كه توانايي بدخيم شدن دارند نشات ميگيرند. پوليپ به يك برجستگي قابل رويت از سطح مفاصلي اطلاق ميشود كه از نظر آسيب شناختي ميتواند به شكلهاي متفاوتي وجود داشته باشد.
در مطالعات غربالگري در جامعه پوليپهايي با توانايي بدخيم شدن را ميتوان در بيش از 30 درصد از افراد ميانسال يا مسن جامعه مشاهده كرد با اين حال كمتر از 1 درصد پوليپها بدخيم ميشوند. (اغلب پوليپها نشانهاي را ايجاد نكرده و از نظر باليني مخفي باقي ميمانند)
عوامل خطرساز يا به عبارتي ريسك فاكتورهاي موجود در ايجاد سرطان روده بزرگ به دو دسته ژنتيكي و محيطي تقسيم ميشوند. در گروه اول ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
پوليپوز كولون خانوادگي Familial Polyp osis
سرطان كولون ارثي غيرپوليپوز Hereditary nonepolyposis colon cancer
سندرم كرون Crohn’s Disease
كوليت اولسراتيو Ulcerative Colitis
همچنين در طبقهبندي عوامل محيطي ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
زندگي در مناطق صنعتي (تاثير مواد شيميايي بر روي بدن)
فعاليت فيزيكي پايين
استرپتوكوك بويس
مصرف تنباكو
رژيم غذايي
در رابطه با رژيم غذايي:
1- چربيهاي حيواني: يك فرضيه بيان ميكند كه مصرف چربيهاي حيواني منجر به افزايش نسبت بيهوازيها در فلورميكروبي روده و تبديل اسيدهاي صفراوي طبيعي به مواد سرطانزا ميشود. همچنين رژيمهاي غذايي غني از چربيهاي حيواني با كلسترول بالاي سرم همراه بوده و باعث افزايش خطر تشكيل پوليپها ميگردد.
2- فيبر: افراد قبيله بانتو در آمريكاي جنوبي كه از يك رژيم غذايي غني از فيبر استفاده ميكردند دفعات اجابت مزاج و حجم مدفوع بالايي داشته و ميزان بروز سرطان روده بزرگ در آنها كمتر از آمريكاييها و اروپاييها بوده است.
اين فرضيه چنين مطرح ميكند كه فيبر غذايي با تسريع زمان تخليه روده باعث كاهش زمان تماس مخاط كولون با سرطانزاهاي بالقوه و كاهش غلظت اين مواد به دليل افزايش حجم مدفوع ميشود.
پروبيوتيكها
كلمه پروبيوتيكها اولين بار در سال 1965 توسط Lilly و Still well به معني فاكتور تحريككننده رشد كه توسط ميكروارگانيسمها توليد ميشود استفاده شد.
اين كلمه در زبان يوناني از واژه Prolift به معني حامي زندگي گرفته شده است. از آن زمان به بعد تعريفهاي گوناگوني براي آن مطرح گرديد تا اين كه در 1989، فولر Fuller آن را نوعي تغذيه ميكروبي در نظر گرفت كه اثرات مفيدي بر ميزبان از طريق ايجاد تعادل در ميكروفلور دستگاه گوارش دارد.
همچنين در سال 1992، Havenaur تعريف مشابهي را ارائه داد با اين تفاوت كه تغذيه ميكروبي را به عنوان كلوني از يك يا مخلوطي از چند ميكروارگانيسم زنده معرفي نمود.
به عبارتي ميتوان گفت:
1- پروبيوتيكها شامل ميكروارگانيسمهاي زندهاي هستند كه به صورت سلولهاي خشك و كپسولهاي ژلاتيني و يا همراه محصولات تخميري مصرف ميشوند.
2- خوردن اين عوامل فرد را در برابر عوامل بيماريزا مصون مينمايد و نقش مهمي در سلامت فرد دارد.
3- اين عوامل در قسمتهاي مختلف بدن از جمله دهان يا دستگاه گوارش، دستگاه ادراري، تناسلي و دستگاه تنفسي فوقاني نقش مهمي در بازدارندگي از عفونت دارند. از پروبيوتيكها ميتوان هم در درمان و هم در پيشگيري از بيماريهاي عفوني استفاده كرد.
انواع پروبيوتيكها
لاكتوباسيلوس كازئي، لاكتوباسيلوس ميك، لاكتوباسيلوس اسيدوفيلوس، لاكتوباسيلوس بولگاريكوس، بيفيدوباكتريم لانگوم، باسيلوس سرئوس، انتروكوكوس فاشيوم، كلستريديوم دپنسيل، استرپتوكوكوس ترموفيلوس اشاره كرد.
از عوامل مخمري ميتوان به ساكرومايسيس بولاردي اشاره كرد.
لاكتوباسيلوس كازئي به عنوان عامل پروبيوتيكي
اگرچه اثر پروبيوتيكي لاكتوباسيلوسها يك فرض قديمي است كه به وسيله مچنيكوف در سال 1901 مطرح شد ولي امروزه از نقش پروبيوتيكي لاكتوباسيلوسها در درمان، پيشگيري و كنترل عفونتهاي ويروسي و باكتريايي دستگاه گوارش استفاده ميشود.
لاكتوباسيلوس كازئي شيدونا (LCS) باكتري پروبيوتيك مورد مطالعه در تحقيقات اخير بوده است و تاثير آن بر شيوع تومور و درگيري سلولهاي Nautral Killer در برابر عامل سرطانزاي 3متيل كولانترين به تازگي مورد بررسي قرار گرفته است.
نتايج حاصله بدين صورت بوده است كه شيوع تومورها در گروه كنترل، 6 هفته پس از تزريق عامل سرطانزايي 3 متيل كلانترين، 33 درصد بوده و اين در حالي است كه ميزان شيوع در گروه مصرفكننده پروبيوتيك مذكور در زمان مشابه، صفر درصد بوده است. همچنين نتايج شيوع سرطان در هفته 11 پس از تزريق، به ترتيب 83 درصد در برابر 42 درصد گروه LCS بوده است.
نقش درماني و پيشگيريكننده پروبيوتيكها
قبل از اينكه به نقش پروبيوتيكها پي ببرند، استفاده از لبنيات بين عوام، جهت درمان و پيشگيري از بعضي بيماريهاي عفوني از مدتها قبل متداول بود.
پروبيوتيكهاي موجود در لبنيات نقش خود را در پيشگيري و درمان بيماريها به يكي از روشهاي زير اعمال ميكنند.
- كاهش كلونيزاسيون باكتريهاي پاتوژن و جلوگيري از بروز بيماري
- كاهش كلي فرمهاي موجود در دستگاه گوارش با پايين آوردن PH محيط
- با توليد مواد ضدميكروبي، خودميكروب يا سموم آنها را از بين ميبرند كه توليد اين مواد ضدميكروبي به جنس، گونه، محيط و ساير عوامل بستگي دارد.
پروفسور اليزراز از مركز پزشكي كاليفرنيا ميگويد:
ماست يكي از مهمترين مواد خوراكي پروبيوتيك است از اين رو مصرف روزانه آن به مقدار يك ليوان توصيه ميشود، او ميافزايد تفاوتي ميان ماست ترش و شيرين، كم چرب و پرچرب وجود ندارد و همه ماستهاي حاوي پروبيوتيكها اين خاصيت بينظير را دارا هستند.
اكنون پژوهشگران در حال تهيه كپسولهاي خوراكي از موادغذايي پروبيوتيك هستند و اميدوارند با دستيابي به اين يافته علمي آن را براي مبتلايان به بيماريهاي گوارشي تجويز كنند.
منبع: دنیای تغذیه ش65
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر