بهناز عباسيمقدم كارشناس ارشد تغذيه
با نگاهي به طب سنتي و تطبيق آن با علوم امروزي در مييابيم كه حكماي پيشين با چه ظرافت، دقت و حساسيتي به مواردي كه ما امروزه بهعنوان اصول تغذيه صحيح آنها را ميشناسيم، اشاره نمودهاند كه اين مسأله، مهر تأييدي بر دانش و فراست آنها در ساليان دور است. امروزه به كرات به اهميت ميانهروي در خوردن، مصرف وعدههاي كم حجم، اجتناب از پرخوري و ... در جوامع تغذيهاي اشاره ميشود. ما نيز در اين مقاله سعي نمودهايم چند مورد را با طب قديم تطبيق داده و به مفهوم يكسان هر دو بيش از پيش نزديك شويم.
اهميت دريافت همه گروههاي اصلي:
در طب ابنسينا ذكر شده كسي كه ميخواهد بهداشت غذا را براي تن خود رعايت كند نبايد غذاهاي دارويي نظير ميوه و سبزي را غذاي اصلي خود قرار دهد، زيرا غذاهاي نرمكننده اگر به تنهايي مصرف شوند خون را ميسوزانند. همچنين غذاهاي غليظ هم به تنهايي مضر هستند و تن و خون را سنگين ميكنند. بهترين غذاها براي تندرستي كه بايد در كنار غذاهاي نرمكننده مثل ميوه و سبزي مصرف شوند عبارتند از گوشت نرم (بره، بزغاله)، گندم، نوشيدني خوشبوي گياهي. ابوعلي سينا در بين ميوهها دو دسته را شبيه غذاي اصلي دانسته كه عبارتند از:
انجير و انگور: به شرطي كه كاملاً رسيده و شيرين باشند.
خرما: در سرزمينهايي كه به خوردن آن عادت دارند.
رعايت ترتيب غذا خوردن و اجتناب از روي همخوري:
براي جلو و عقب افتادن خوراكها دستورات زيرا را بايد به كار بست:كسي كه غذاي سخت و ديرهضم ميخورد نبايد به دنبال آن غذاي زودهضم و رقيق بخورد، زيرا اين غذاي رقيق دنبالهرو، پيش از غذاي قبلي خود هضم ميشود. غذاي ديرهضم بالانشين ميشود و راه داخل شدن بر آن بسته ميشود و متعفن و تباه ميشود و هر چه با او بياميزد، تباه ميشود. همچنين نبايد وقتي انسان خوراك لغزندهاي ميخورد كه زود هضم ميشود بلافاصله غذاي نيرومند و سختي را با آن بخورد، زيرا غذاي سخت با آن در معده ميلغزد و خوب هضم نميشود. همچنين نبايد غذاهايي مانند ماهي و نظاير آن را بعد از ورزش خستهكننده ميل كنيم، زيرا اين غذا تباه ميشود و خلطها را تباه ميكند. براي كساني كه معده سست دارند و غذا را قبل از هضم بيرون ميدهند رواست قبل از غذاي عادي غذاي گيرندهاي بخورد. از كيفيت و وضع معده همواره بايد مراقبت كرد. معده برخي اشخاص غذاي لطيف و زودهضم را تباه ميكند و غذاي سخت و ديرهضم را هضم ميكند. چنين كساني را داراي معده آتشين مينامند. در عده ديگر معده درست برعكس حالت معده آتشين است. خو گرفتن به نوع غذا نيز اهميت دارد. همچنين هر سرزمين ويژگيهايي از طبايع و مزاجها دارد. شايد غذايي كه به آن عادت شده است و تا اندازهاي زيانهايي هم در بر دارد بيشتر از غذاي نشناخته مفيد باشد. براي هر جسمي و مزاجي غذاي ويژهاي ملايم است و اگر آن را تغيير دهيم دچار زيان ميشود. برخي از خوراكهاي خوب و مطلوب براي بعضي از مردم مناسب نيست و بايد از آن دوري جويند. كساني كه از غذاهاي نامطلوب لذت ميبرند نبايد خود را فريب دهند، زيرا اين غذاها بر مرور ايام خلطهاي ناپسند و بيماركننده در پي دارد. كسي كه در بدنش خلطهاي بد وجود داشته باشد رواست غذاهاي خوب زياد بخورد. كسي كه زياد گوشت ميخورد و در آسايش زندگي ميكند بايد خود را به رگ زدن (فصد و حجامت) عادت دهد. اگر مزاج چنين شخصي سردي است بايد موادي كه به هضم كمك ميكنند مثل انواع هليلهها را استعمال كند. گرد هم آمدن غذاهاي گوناگون در معده بسيار بد است. بهويژه اگر مدت غذا خوردن طولاني باشد و غذايي كه در تعقيب غذاي اول ميآيد قبل از شروع به هضم آن به معده برسد، غذاها از نظر هضم هماهنگ نخواهند بود.
توجه به اشتها در خوردن و آشاميدن و پرهيز از پرخوري :
ابنسينا در كتب خود تأكيد بسياري بر لزوم اشتها در موقع خوردن غذا كرده و بيان نموده است اگر اشتهاي پيدا شده مثل اشتهاي افراد مست كاذب نباشد، نبايد گرسنگي را ادامه داد و تأكيد زيادي بر رعايت گرمي و سردي غذاها كه براساس توان هر فرد بايد باشد، نموده است. مضرترين نوع غذا خوردن آن است كه قبل از هضم غذاي قبلي، غذاي ديگري بر آن وارد شود. بدترين كارها، انباشتن شكم و پرخوري است، بهويژه اگر غذا نامفيد باشد. اگر پرخوري بر اثر غذاهاي غليظ باشد مفاصل و كليه به درد ميآيند و فرد به بيماريهاي نفس تنگي، برونشيت، نقرس، سخت شدن طحال و كبد و بيماريهاي بلغمي و سودايي مبتلا ميشود، اما اگر پرخوري بر اثر مصرف بيش از حد خوراكيهاي لطيف باشد بيماريهاي تب شديد و ورمهاي آزاردهنده روي ميكنند. در فصل زمستان نبايد غذاهاي كم تغذيهاي مصرف شود. بلكه غذاهاي مغذيتر لازم است، ولي در تابستان برعكس غذاي سبك مناسب است.
هرگز نبايد آنقدر غذا خورد كه جايي در معده نباشد و بايد قبل از سير شدن دست از طعام كشيد. اين باقيمانده اشتها بعد از ساعتي خود به خود از بين ميرود. در مسأله خوراك هميشه بايد به مقداري عادت كرد. بدترين خوراكها آن است كه بر معده سنگيني كند و بدترين نوشيدنيها آن است كه بيش از اعتدال باشد و از معده بالا آيد. اگر روزي بيش از اندازه غذا ميل شود، بايد فردا خود را گرسنه نگهداشت و در خوابگاهي معتدل خوابيد، اگر خوابش نبرد بايد زياد پيادهروي كند، نرم راه برود، از راه رفتن باز نايستد و پي در پي برود و استراحت نكند و كمي هم نوشيدني خالص بخورد. شخص تندرست بايد آنقدر بخورد كه احساس سنگيني نكند و شكمش به قرقر نيفتد و غذا از پايين به بالا نيايد و دلش به هم نخورد و كندذهن نشود و به بيخوابي دچار نشود. هر غذايي كه طعمش دير احساس شود، بد و هر قدر دير چشتر باشد، بدتر است. اگر بر اثر غذا نبض به درشتي بزند و نفس كوتاه بيرون آيد بايد دانست كه غذا از حد اعتدال بيشتر شده است، زيرا اگر معده انباشته شود نفس كوتاه و پيدرپي ميآيد. بر اثر بينظمي تنفس، نياز قلب به نبض بيشتر ميشود و در نتيجه نبض درشت ميزند و نيرو كم ميشود. اگر گرمي بدن كسي بر اثر غذا شدت يابد نبايد غذاي مورد نياز خود را يكباره فرو دهد، بلكه كمكم و بتدريج غذا بخورد. كسي كه نميتواند غذاي مورد احتياج خود را در يك وعده هضم كند بايد دفعات غذا خوردن را افزايش و مقدار غذا را كاهش دهد. غذاي اشخاص سودايي مزاج بايد بسيار نمبخش و كمتر گرمي باشد، غذاي صفرايي مزاجان بايد نمبخش و خنككننده باشد. كسي كه خونش گرم مزاج است نيازمند خوراكيهاي سرد و كمتغذيه است. كسي كه خونش بلغمي است بايد خوراكش اندك، گرم و لطيف باشد.
آداب خوردن و آشاميدن :
بهترين نوع غذاي مطلوب غذايي است كه شخص از آن بسيار لذت ميبرد، زيرا لذتبخشي خوراك به اين معني است كه معده آن را به خوبي در برگرفته است و نيروي گيرنده آن را به خوبي پذيرفته است. غذاي لذيذ در شرايطي خوب است كه اندامهاي اصلي همه سالم باشند وگرنه لذت بردن دليل بر خوبي نميشود. غذايي كه بسيار لذتبخش باشد اگر به مقدار زياد تناول شود، زيانآور خواهد بود. شخص فربهاندام نبايد وقتي تازه از حمام آمده است غذا بخورد، بلكه بعد از خروج از حمام و قبل از غذا خواب سبكي بكند. نبايد در هنگام صرف غذا آب زياد بنوشد. زيرا آب بين طعام و جرم معده جدايي مياندازد و آن را خاموش ميكند. بلكه بهتر است آب نخورد تا خوراك به معده وارد شود. علامت ورود طعام به معده آن است كه قسمتهاي بالاي شكم سبك ميشود. نوشيدن آب به شرطي كه وسط غذا نباشد و به اندازهاي كه براي خوراك مفيد باشد روا است. كساني كه سرد مزاج و تر هستند بهتر است بعد از صرف غذا تشنگي را تحمل كنند و بخوابند، ولي تشنه ماندن بعد از غذا و خوابيدن بعد از طعام براي صفرائيان خوب نيست. كساني كه بيماري صفراوي دارند، اگر به مدت زياد گرسنه بمانند زهره به معده راه مييابد و هر غذايي را كه بعداً خورده ميشود به تباهي ميكشاند. كسي كه معدهاش تهي است، چنانچه غذاي لطيف بخورد معده را سلامت نگهداشته است و اگر بلافاصله بعد از غذاي لطيف، غذاي غليظ بخورد معده از آن متنفر است و آن را هضم نميكند و تباه ميشود. مگر اينكه بين اين دو غذا فاصلهاي داده شود و طعام غليظ را اندك اندك وارد معده كند. در اين صورت معده به وسيله غذاي لطيف بند نميآيد. غذاي زياد حتي اگر در معده هضم شده باشد كمتر اتفاق ميافتد كه در رگها هم هضم شود و در آنها نارس و خام ميماند و در نتيجه به آنها كشيدگي ميدهد و گاهي هم آنها را ميتركاند و تنبلي و خميازه براي بدن به ارمغان ميآورد. در چنين حالتي بايد شخص را با داروهاي مسهل درمان كرد. كسي كه به سنين پيري رسيده است بايد بداند معدهاش همان معده دوران جواني نيست. اگر همان اندازه ميل كند خوراكش هم به مواد زايد تبديل ميشود.
رعايت اعتدال در مصرف هر نوع ماده غذايي:
جالينوس ميگويد: «خوراك تر براي هيچ حالتي از حالات بدن مناسب نيست. انگار كه ارزش هيچ دارد، نه ترش است نه شيرين، نه تلخ است نه تند، نه گيرنده است نه شور. زيادهروي در مصرف غذاهاي خشك اشتها را از بين ميبرد، رنگ را زشت ميكند و مزاج را خشك ميكند. خوردن چربي زياد، تنبلي ميآورد و اشتها را از بين ميبرد. زيادهروي در خوردن غذاهاي سرد، سستي، تنبلي و پژمردگي ميآورد. زيادهروي در خوردن غذاهاي ترش انسان را زود پير ميكند. اگر غذاهاي تند زياد مصرف شوند به معده آسيب مي رسد و غذاهاي شور براي چشم خوب نيستند. غذاي چرب اگر چه با مزاج دمساز باشد، هرگاه متعاقب آن خوراك ناپسند آيد ناپسند ميشود. زيانهايي كه از خوراك گرم روي دهد ميتوان با اسكنجبين دفع كرد و بهتر است همراه عسل باشد (مخلوط اسكنجبين و عسل). اگر غذاي سرد زيانآور باشد درمانش با آب انگبين و زيره است. كسي كه از مواد چرب ناراحت است چارهاش مواد گس مزه نظير شاه بلوط، ميوه درخت سدر، زالزالك يا داروهاي تلخ نظير زنجفيل و داروهاي شورمزه و تندمزه مانند سير و پياز است. كسي كه بدنش به آساني ميگدازد بايد غذايش تر و زودهضم باشد.
منبع: http://www.zendegionline.ir/inside.php?page=magnum&numid=236&cat=22&articleid=4810
اهميت دريافت همه گروههاي اصلي:
در طب ابنسينا ذكر شده كسي كه ميخواهد بهداشت غذا را براي تن خود رعايت كند نبايد غذاهاي دارويي نظير ميوه و سبزي را غذاي اصلي خود قرار دهد، زيرا غذاهاي نرمكننده اگر به تنهايي مصرف شوند خون را ميسوزانند. همچنين غذاهاي غليظ هم به تنهايي مضر هستند و تن و خون را سنگين ميكنند. بهترين غذاها براي تندرستي كه بايد در كنار غذاهاي نرمكننده مثل ميوه و سبزي مصرف شوند عبارتند از گوشت نرم (بره، بزغاله)، گندم، نوشيدني خوشبوي گياهي. ابوعلي سينا در بين ميوهها دو دسته را شبيه غذاي اصلي دانسته كه عبارتند از:
انجير و انگور: به شرطي كه كاملاً رسيده و شيرين باشند.
خرما: در سرزمينهايي كه به خوردن آن عادت دارند.
رعايت ترتيب غذا خوردن و اجتناب از روي همخوري:
براي جلو و عقب افتادن خوراكها دستورات زيرا را بايد به كار بست:كسي كه غذاي سخت و ديرهضم ميخورد نبايد به دنبال آن غذاي زودهضم و رقيق بخورد، زيرا اين غذاي رقيق دنبالهرو، پيش از غذاي قبلي خود هضم ميشود. غذاي ديرهضم بالانشين ميشود و راه داخل شدن بر آن بسته ميشود و متعفن و تباه ميشود و هر چه با او بياميزد، تباه ميشود. همچنين نبايد وقتي انسان خوراك لغزندهاي ميخورد كه زود هضم ميشود بلافاصله غذاي نيرومند و سختي را با آن بخورد، زيرا غذاي سخت با آن در معده ميلغزد و خوب هضم نميشود. همچنين نبايد غذاهايي مانند ماهي و نظاير آن را بعد از ورزش خستهكننده ميل كنيم، زيرا اين غذا تباه ميشود و خلطها را تباه ميكند. براي كساني كه معده سست دارند و غذا را قبل از هضم بيرون ميدهند رواست قبل از غذاي عادي غذاي گيرندهاي بخورد. از كيفيت و وضع معده همواره بايد مراقبت كرد. معده برخي اشخاص غذاي لطيف و زودهضم را تباه ميكند و غذاي سخت و ديرهضم را هضم ميكند. چنين كساني را داراي معده آتشين مينامند. در عده ديگر معده درست برعكس حالت معده آتشين است. خو گرفتن به نوع غذا نيز اهميت دارد. همچنين هر سرزمين ويژگيهايي از طبايع و مزاجها دارد. شايد غذايي كه به آن عادت شده است و تا اندازهاي زيانهايي هم در بر دارد بيشتر از غذاي نشناخته مفيد باشد. براي هر جسمي و مزاجي غذاي ويژهاي ملايم است و اگر آن را تغيير دهيم دچار زيان ميشود. برخي از خوراكهاي خوب و مطلوب براي بعضي از مردم مناسب نيست و بايد از آن دوري جويند. كساني كه از غذاهاي نامطلوب لذت ميبرند نبايد خود را فريب دهند، زيرا اين غذاها بر مرور ايام خلطهاي ناپسند و بيماركننده در پي دارد. كسي كه در بدنش خلطهاي بد وجود داشته باشد رواست غذاهاي خوب زياد بخورد. كسي كه زياد گوشت ميخورد و در آسايش زندگي ميكند بايد خود را به رگ زدن (فصد و حجامت) عادت دهد. اگر مزاج چنين شخصي سردي است بايد موادي كه به هضم كمك ميكنند مثل انواع هليلهها را استعمال كند. گرد هم آمدن غذاهاي گوناگون در معده بسيار بد است. بهويژه اگر مدت غذا خوردن طولاني باشد و غذايي كه در تعقيب غذاي اول ميآيد قبل از شروع به هضم آن به معده برسد، غذاها از نظر هضم هماهنگ نخواهند بود.
توجه به اشتها در خوردن و آشاميدن و پرهيز از پرخوري :
ابنسينا در كتب خود تأكيد بسياري بر لزوم اشتها در موقع خوردن غذا كرده و بيان نموده است اگر اشتهاي پيدا شده مثل اشتهاي افراد مست كاذب نباشد، نبايد گرسنگي را ادامه داد و تأكيد زيادي بر رعايت گرمي و سردي غذاها كه براساس توان هر فرد بايد باشد، نموده است. مضرترين نوع غذا خوردن آن است كه قبل از هضم غذاي قبلي، غذاي ديگري بر آن وارد شود. بدترين كارها، انباشتن شكم و پرخوري است، بهويژه اگر غذا نامفيد باشد. اگر پرخوري بر اثر غذاهاي غليظ باشد مفاصل و كليه به درد ميآيند و فرد به بيماريهاي نفس تنگي، برونشيت، نقرس، سخت شدن طحال و كبد و بيماريهاي بلغمي و سودايي مبتلا ميشود، اما اگر پرخوري بر اثر مصرف بيش از حد خوراكيهاي لطيف باشد بيماريهاي تب شديد و ورمهاي آزاردهنده روي ميكنند. در فصل زمستان نبايد غذاهاي كم تغذيهاي مصرف شود. بلكه غذاهاي مغذيتر لازم است، ولي در تابستان برعكس غذاي سبك مناسب است.
هرگز نبايد آنقدر غذا خورد كه جايي در معده نباشد و بايد قبل از سير شدن دست از طعام كشيد. اين باقيمانده اشتها بعد از ساعتي خود به خود از بين ميرود. در مسأله خوراك هميشه بايد به مقداري عادت كرد. بدترين خوراكها آن است كه بر معده سنگيني كند و بدترين نوشيدنيها آن است كه بيش از اعتدال باشد و از معده بالا آيد. اگر روزي بيش از اندازه غذا ميل شود، بايد فردا خود را گرسنه نگهداشت و در خوابگاهي معتدل خوابيد، اگر خوابش نبرد بايد زياد پيادهروي كند، نرم راه برود، از راه رفتن باز نايستد و پي در پي برود و استراحت نكند و كمي هم نوشيدني خالص بخورد. شخص تندرست بايد آنقدر بخورد كه احساس سنگيني نكند و شكمش به قرقر نيفتد و غذا از پايين به بالا نيايد و دلش به هم نخورد و كندذهن نشود و به بيخوابي دچار نشود. هر غذايي كه طعمش دير احساس شود، بد و هر قدر دير چشتر باشد، بدتر است. اگر بر اثر غذا نبض به درشتي بزند و نفس كوتاه بيرون آيد بايد دانست كه غذا از حد اعتدال بيشتر شده است، زيرا اگر معده انباشته شود نفس كوتاه و پيدرپي ميآيد. بر اثر بينظمي تنفس، نياز قلب به نبض بيشتر ميشود و در نتيجه نبض درشت ميزند و نيرو كم ميشود. اگر گرمي بدن كسي بر اثر غذا شدت يابد نبايد غذاي مورد نياز خود را يكباره فرو دهد، بلكه كمكم و بتدريج غذا بخورد. كسي كه نميتواند غذاي مورد احتياج خود را در يك وعده هضم كند بايد دفعات غذا خوردن را افزايش و مقدار غذا را كاهش دهد. غذاي اشخاص سودايي مزاج بايد بسيار نمبخش و كمتر گرمي باشد، غذاي صفرايي مزاجان بايد نمبخش و خنككننده باشد. كسي كه خونش گرم مزاج است نيازمند خوراكيهاي سرد و كمتغذيه است. كسي كه خونش بلغمي است بايد خوراكش اندك، گرم و لطيف باشد.
آداب خوردن و آشاميدن :
بهترين نوع غذاي مطلوب غذايي است كه شخص از آن بسيار لذت ميبرد، زيرا لذتبخشي خوراك به اين معني است كه معده آن را به خوبي در برگرفته است و نيروي گيرنده آن را به خوبي پذيرفته است. غذاي لذيذ در شرايطي خوب است كه اندامهاي اصلي همه سالم باشند وگرنه لذت بردن دليل بر خوبي نميشود. غذايي كه بسيار لذتبخش باشد اگر به مقدار زياد تناول شود، زيانآور خواهد بود. شخص فربهاندام نبايد وقتي تازه از حمام آمده است غذا بخورد، بلكه بعد از خروج از حمام و قبل از غذا خواب سبكي بكند. نبايد در هنگام صرف غذا آب زياد بنوشد. زيرا آب بين طعام و جرم معده جدايي مياندازد و آن را خاموش ميكند. بلكه بهتر است آب نخورد تا خوراك به معده وارد شود. علامت ورود طعام به معده آن است كه قسمتهاي بالاي شكم سبك ميشود. نوشيدن آب به شرطي كه وسط غذا نباشد و به اندازهاي كه براي خوراك مفيد باشد روا است. كساني كه سرد مزاج و تر هستند بهتر است بعد از صرف غذا تشنگي را تحمل كنند و بخوابند، ولي تشنه ماندن بعد از غذا و خوابيدن بعد از طعام براي صفرائيان خوب نيست. كساني كه بيماري صفراوي دارند، اگر به مدت زياد گرسنه بمانند زهره به معده راه مييابد و هر غذايي را كه بعداً خورده ميشود به تباهي ميكشاند. كسي كه معدهاش تهي است، چنانچه غذاي لطيف بخورد معده را سلامت نگهداشته است و اگر بلافاصله بعد از غذاي لطيف، غذاي غليظ بخورد معده از آن متنفر است و آن را هضم نميكند و تباه ميشود. مگر اينكه بين اين دو غذا فاصلهاي داده شود و طعام غليظ را اندك اندك وارد معده كند. در اين صورت معده به وسيله غذاي لطيف بند نميآيد. غذاي زياد حتي اگر در معده هضم شده باشد كمتر اتفاق ميافتد كه در رگها هم هضم شود و در آنها نارس و خام ميماند و در نتيجه به آنها كشيدگي ميدهد و گاهي هم آنها را ميتركاند و تنبلي و خميازه براي بدن به ارمغان ميآورد. در چنين حالتي بايد شخص را با داروهاي مسهل درمان كرد. كسي كه به سنين پيري رسيده است بايد بداند معدهاش همان معده دوران جواني نيست. اگر همان اندازه ميل كند خوراكش هم به مواد زايد تبديل ميشود.
رعايت اعتدال در مصرف هر نوع ماده غذايي:
جالينوس ميگويد: «خوراك تر براي هيچ حالتي از حالات بدن مناسب نيست. انگار كه ارزش هيچ دارد، نه ترش است نه شيرين، نه تلخ است نه تند، نه گيرنده است نه شور. زيادهروي در مصرف غذاهاي خشك اشتها را از بين ميبرد، رنگ را زشت ميكند و مزاج را خشك ميكند. خوردن چربي زياد، تنبلي ميآورد و اشتها را از بين ميبرد. زيادهروي در خوردن غذاهاي سرد، سستي، تنبلي و پژمردگي ميآورد. زيادهروي در خوردن غذاهاي ترش انسان را زود پير ميكند. اگر غذاهاي تند زياد مصرف شوند به معده آسيب مي رسد و غذاهاي شور براي چشم خوب نيستند. غذاي چرب اگر چه با مزاج دمساز باشد، هرگاه متعاقب آن خوراك ناپسند آيد ناپسند ميشود. زيانهايي كه از خوراك گرم روي دهد ميتوان با اسكنجبين دفع كرد و بهتر است همراه عسل باشد (مخلوط اسكنجبين و عسل). اگر غذاي سرد زيانآور باشد درمانش با آب انگبين و زيره است. كسي كه از مواد چرب ناراحت است چارهاش مواد گس مزه نظير شاه بلوط، ميوه درخت سدر، زالزالك يا داروهاي تلخ نظير زنجفيل و داروهاي شورمزه و تندمزه مانند سير و پياز است. كسي كه بدنش به آساني ميگدازد بايد غذايش تر و زودهضم باشد.
منبع: http://www.zendegionline.ir/inside.php?page=magnum&numid=236&cat=22&articleid=4810
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر