تاثیر غذا برجسم و روح

جام جم آنلاين: غذا مانند دارويي است كه بر جسم و روح‌ ما اثر مي‌گذارد. طبق نظريه زيست‌شناسان در انستيتو تكنولوژي ماساچوست بوستون، هيدرات‌هاي كربن مشتق از سبوس‌ها، توليد سروتونين (ماده شيميايي كه در بدن توليد مي‌شود و ضدافسردگي است)‌ را تحريك كرده و باعث افزايش تمركز حواس و بهبود خواب مي‌شود. بنابراين خوردن اين هيدروكربن‌ها در شب مناسب‌تر است.
در نقطه مقابل از آنجا كه دوپامين، نور آدرنالين و نوراپي نفرين در پي مصرف فرآورده‌هايي كه حاوي مقدار زيادي پروتئين حيواني (گوشت و ماهي)‌ هستند افزايش ‌مي‌يابد.


به همين دليل مصرف اين‌گونه غذاها در صبحانه و ناهار مناسب‌تر است البته 
بهترين حالت براي بدن، حفظ تعادل نسبي ميان سروتونين و دوپامين است. برقراري چنين تعادلي، با تغذيه متناسب و متنوع و زندگي متعادل امكان‌پذير است.
براي اجتناب از بيخوابي و بدخوابي بايد سعي كرد تا حد امكان در طول روز در معرض روشنايي طبيعي قرار گرفت.

بهتر است غذاهاي پروتئيني مانند پنير، تخم‌مرغ، ماهي و لوبيا در صبح و غذاهاي محتوي هيدرات كربن مانند سيب ‌زميني و برنج سبوس‌دار در شب مصرف شود و از نوشيدن مواد كافئين‌دار در شب پرهيز كرد.
ثابت شده مواد غذايي كه حاوي پروتئين است به دليل داشتن اسيدهاي آمينه‌ به عنوان مواد هدايت‌كننده علامت‌هاي عصبي در بين سلول‌هاي مغزي و ديگر سلول‌هاي بدن عمل مي‌كند. خواص مختلف اسيدهاي آمينه توجه دانشمندان قرن اخير را به خود جلب كرده است.
عده‌اي از پزشكان و متخصصان معتقدند ملاتونين نيز نوعي غذاي مغز است كه باعث بهبود خواب و كاهش اضطراب و جلوگيري از فرسودگي بدن مي‌شود. تيروكسين از خستگي‌ مزمن، استرس و افسردگي جلوگيري مي‌كند.
همچنين فنيل‌آلانين خاصيت ضد درد و تسكين‌دهنده دارد بنابراين كمبود اسيدهاي آمينه باعث اختلالات جدي در سلامت مي‌شود.
همان‌طور كه موقع بروز بيماري‌هاي فيزيكي از قبيل سرماخوردگي، دل درد، كمردرد، سردرد، ناراحتي‌هاي گوارشي و... به پزشك مراجعه مي‌كنيم، بايد هنگامي كه مبتلا به بيماري‌هاي روحي نيز مي‌شويم، به روان‌شناس يا روانپزشك مراجعه كنيم.
چرا كه با افزايش يا كاهش هريك از مواد شيميايي مانند آدرنالين، نورآدرنالين، سروتونين، دوپامين و... بدن دچار اختلالاتي حتي مخرب‌تر از بيماري‌هاي فيزيكي مي‌شود.
پروفسور الكساندر شاوس، در عرض 25 سال فعاليت علمي در مركز تحقيقات بيوشيمي تاكوما در واشنگتن به بررسي رابطه بين مواد مغذي، عملكرد مغز و چگونگي رفتار پرداخته و درخصوص چگونگي تغذيه و ناراحتي‌هاي روحي، كتاب‌هاي بسياري منتشر كرده است.
او موفق شده است نشان دهد رابطه‌اي مستقيم بين كمبود عنصر روي با بيماري آنوركسي و بولمي وجود دارد.
كمبود عنصر روي باعث بداشتهايي و تضعيف حس چشايي مي‌شود. اين ويژگي نزد خانم‌هاي باردار باعث پيدا كردن ميل زياد آنها به مواد خاصي مي‌شود كه آن را به اصطلاح ويار مي‌نامند.
خانم‌هاي بين 12 تا 25 سال جزو اشخاصي هستند كه خطر مبتلا شدن به آنوركسي و كمبود روي آنان را تهديد مي‌كند، البته عامل اين ناراحتي‌ها تغييرات هورموني، رژيم غذايي و فشارهاي روحي و جسمي است.
پروفسور شاوس معتقد است با اين كه كمبود عنصر روي در افراد مبتلا به آنوركسي موجب لاغري زياد در اين بيماران جوان مي‌شود، ولي اختلال مغزي كه به علت همين كمبود به وجود مي‌آيد، قدرت تشخيص را از آنان سلب كرده و اين بيماران به رژيم غذايي خود براي لاغر شدن ادامه مي‌دهند.
پروفسور شاوس براي معالجه چنين بيماراني برنامه مشخصي ارائه كرده كه شامل تجويز عنصر روي، تغذيه متعادل و ورزش به ميزان كافي و صحبت كردن با نزديك‌ترين اشخاص بيمار مي‌شود و نتيجه بسيار موفقي به همراه داشته است. اعتياد به الكل نيز رابطه مستقيمي با كمبود عنصر روي و ويتامين B6 دارد.
الكل به نوبه خود مقدار زيادي از عنصر منيزيم موجود در بدن كه خاصيت آرامبخشي دارد را مورد استفاده قرار مي‌دهد.
مجموعه چنين مصرف پي‌درپي عناصر مي‌تواند باعث بروز خشونت، آزردگي، اضطراب و آشوب شديد و مشكلات در يادگيري در اين افراد شود كه با تغييرات در تغذيه و برقراري تعادل در مواد مورد نياز بدن مي‌توان اين اختلالات را برطرف كرد.
مس عنصري زنانه ناميده مي‌شود. وجود مقدار بيش از حد مس در بدن باعث مي‌شود احساس ترحم و همبستگي و غمخواري در اشخاص افزايش يابد.
در صورتي كه عنصر روي عنصر مردانه ناميده شده، چون وجود مقدار بيش از حد روي در بدن، فرد را مصمم در تصميم‌گيري، فعال و سختكوش و مايل به رقابت مي‌كند. اين موضوع به هيچ وجه در معني جدا كردن مردان از زنان نسبت بلكه گوياي نمونه‌اي از صفات طبيعي دروني زنان و مردان است.
همچنين مقدار بيش از حد عنصر آهن اخلاقي تند و پرخاشگري در اشخاص كه داراي متابوليسم سريع هستند را ايجاد مي‌كند و در اشخاصي كه متابوليسم آهسته دارند، احساس اقتدار و مسلط بودن را تقويت مي‌كند.
همچنين كمبود سروتونين در مغز منجر به بيماري افسردگي مي‌شود كه با خوردن غذاهايي همچون ماكاروني و بوقلمون مي‌توان از بروز اين بيماري جلوگيري كرد.
قدرت حيات و نيروي ترميمي در وجود ما وابسته به ميزان انرژي مصرفي است. اين مقدار انرژي شرط اساسي كاركرد صحيح جسم و روان ماست.
براي توليد اين مقدار انرژي بايد غذايي را كه حاوي مقدار لازم مواد مغذي باشد مصرف كرد. علاوه بر نوع تغذيه كه روي حالات روحي، رواني و جسمي ما اثر مي‌گذارند ميزان استراحت و ورزش نيز تاثير بسزايي در عملكرد درست مغز دارد.
ضامن سلامت كامل، جسم و روحي سالم و هماهنگ همراه با تعادل است. عامل ديگري غير از سوءتغذيه كه بر عملكرد بدن اثر منفي مي‌گذارد، تجمع عناصر سمي (توكسيك)‌ مانند سرب، آلومينيوم و كاديوم در سلول‌ها و نسوج بدن است.
اين‌گونه عناصر مانع كار ساير مواد كه مورد نياز آنزيم‌ها و مواد هدايت‌كننده در بدن است، مي‌شوند. وقتي در توليد انرژي و كاركرد سلول‌هاي مربوط به اعصاب و سيستم ايمني و هورمون‌هاي بدن اختلال به وجود مي‌آيد، مكانيسم ايمني رواني رو به زوال رفته و شرايط را براي صدمات ناشي از استرس هموار مي‌سازد.
بدن با سيستم ايمني ـ دفاعي و سيستم تجزيه سموم معمولا اقدام به دفع سمومي كه چه از بيرون و چه از درون به بدن تحميل شده‌اند، مي‌نمايد ولي اين عمل تجزيه و تحليل و دفع سموم، مستلزم انرژي و نيروي بسياري است كه در صورت ناتواني و ضعف بدن در انجام اين عمل، سمومي در بافت‌هاي بدن جمع مي‌شوند، اغلب سموم داخلي به همراه سموم خارجي در درازمدت ايجاد مشكلات مي‌كنند.
فقدان علائم بيماري در فرد به معني برخورداري از سلامت كامل نيست، چون با تجمع سموم به مرور زمان در ابتدا نامتعادلي سطح مواد مورد نياز بدن آشكار شده و بعداز مدت زماني نسبتا طولاني علائم بيماري مانند سرطان، رماتيسم، فشار خون و پوكي استخوان ظاهر مي‌‌‌شود.
بدين سبب سياست درماني كه فقط بر شناسايي علائم بيماري پايه‌گذاري شده باشد، قادر به استفاده از حداكثر سرمايه و كارايي خود نخواهد بود.
بنابراين روشن است كه فقدان يا كمبود مواد مغذي و ويتامين‌ها در روحيات و روان ما تاثير بسزايي دارند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر