نوشته : دكتر سيدضياءالدين مظهري متخصص تغذيه و رژيم درماني دانشيار دانشگاه علوم پزشكي ايران
عموما
دورهاي را كه پس از نوزادي آغاز ميشود و تا بلوغ ادامه مييابد، كودكي
ميگويند. اين دوره به لحاظ الگوي رشد و تغييرات فيزيولوژيكي، غالبا «دوره
خاموش يا نهفته رشد» ناميده ميشود؛ زيرا در اين دوره از تغييرات سريع بدني
و فعاليتهاي فيزيولوژيكي كه در سال اول تولد و يا در دوران بلوغ ديده
ميشود، خبري نيست. ولي به طور حتم ميتوان گفت اهميتي مشابه با دورههاي
مورد اشاره دارد، زيرا به رغم كاهش سرعت رشد در دوران پيشدبستاني و
دبستان، در ديگر حوزههاي تكاملي، چون برخوردهاي اجتماعي، شناختي و احساسي،
تغييرات شگرفي رخ ميدهد.
از اينرو با توجه به شكلگيري زيرساختهاي شخصيتي و هويتي كودك در اين مرحله از زندگي، برنامههاي غذايي از بعد كميت و كيفيت نقش بسزايي در روند تكامل حوزههاي يادشده خواهند داشت. در اين دوره، الگوبرداري كودك از محيط اطراف و خانواده با قوت بيشتري ادامه مييابد و ميتوان گفت كه پايههاي سلامتي يا بيماريهاي مزمن در سنين بزرگسالي و سالمندي در اين مرحله شكل ميگيرند. بنابراين، در اين مرحله شكلدهي صحيح به عادات و الگوهاي غذايي دربردارنده تمام نيازهاي جسمي و ذهني فرد بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد.
يك سال اول زندگي وزن انسان سه برابر ميشود و رشد قدي نيز در مقايسه با زمان تولد 50 درصد افزايش مييابد (ولي دو برابر شدن آن تا سن چهار سالگي به طول ميانجامد). اين موضوع نمايانگر آن است كه پس از اين زمان سرعت رشد كندتر شده و تا زمان شروع دوران بلوغ در سال تنها 3 تا 4 كيلوگرم به وزن و 8-6 سانتيمتر به قد كودك اضافه ميشود.
اين كندي و وقفه نسبي در روند رشد، واكنشهاي غيراصولي را در خانوادهها برميانگيزد و متاسفانه بعضي از آنها بدون توجه به عكسالعملهاي طبيعي كودك در قبال كاهش سرعت رشد، واكنش نشان داده و از ترفندهاي غيرلازم و تهديد و تشويق براي افزايش مقدار غذاي دريافتي در كودكان استفاده ميكنند. به طور معمول ديده ميشود كه والدين كودك تصور صحيحي از وضعيت تغذيه كودك خود ندارند و در برخي موارد علاوه بر ترغيب به خوردن بيش از حد غذا، او را به استفاده از داروهاي اشتهاآور، انواع ويتامينها و مواد معدني مجبور ميسازند و با استفاده از الگوهاي ناصحيح غذايي و افزودن انواع ادويهجات، نمك و چربي به غذاي كودك، ذائقه كودك را به گونهاي تغيير ميدهند كه تمايل به خوردن غذاهاي پرچرب و شيرين در او نهادينه ميشود. برعكس، بيتوجهي و بيمهري به كودك و عدم توجه عاطفي از سوي والدين و اطرافيان، كودك را به سمت پرخوري سوق ميدهد. اينگونه عوامل و رويكردها به موازات هم باعث ميشوند آمار مبتلايان به چاقي و بيماريهاي گوناگون ناشي از اضافهوزن در ميان كودكان افزايش يابد.
بررسيهاي جامعهشناختي نشان ميدهند كه در ايران و بيشتر كشورهاي در حال توسعه، كودكاني زيبا و سالم تلقي ميشوند كه چاقترند و يا عموما به علت زياد درس خواندن، فعاليت فيزيكي كمتري دارند. اين نگرش در كنار ديگر عوامل اجتماعي، مانند كم بودن سرانه محيطهاي ورزشي، اختصاص سهمي ناچيز از سبد درآمد خانوار به ورزش و نرخ بالاي رشد جمعيت و زندگي آپارتماننشيني، باعث شده است كه طي بيست سال اخير تعداد كودكان مبتلا به چاقي در ايران بيش از سه برابر شود. در حال حاضر، حدود 10 درصد كودكان شش ساله و 17 درصد نوجوانان پانزده ساله در ايران مبتلا به چاقي مزمن هستند. براساس آمار سازمان بهداشت جهاني، بيش از 22 ميليون كودك زير پنج سال در جهان چاق هستند كه حدود 17 ميليون از آنها در جوامع در حال توسعه زندگي ميكنند.
بنابراين، تاثير تبعات صنعتي شدن در نهايت توانسته است با تغيير شرايط زندگي، موجب كاهش فعاليت كودكان و نوجوانان شود. با توجه به الگوبرداري زياد كودكان در اين سنين، عوامل محيطي، مانند رفتار غذايي والدين و اطرافيان و تبليغهاي گسترده از رسانههاي گروهي، تاثير عمدهاي در انتخاب غذايي كودك و عادات غذايي وي دارند. از اين رو با توجه به شرايط خاص زندگي در دوران اخير كه درصد قابل توجهي از مادران شاغل هستند و كودكان در روز حداقل يك وعده از غذاي خود را در بيرون از منزل صرف ميكنند، محيط بيرون از خانه و تاثير دوستان، الگوهاي غذايي كودك را تا حد زيادي دگرگون ميكنند.
يكي از مهمترين عوامل تغيير عادات غذايي در ميان كودكان، تلويزيون و تبليغهاي اغواكنندهاي است كه كودك در روز مشاهده ميكند. آمار موجود نشان ميدهد به طور متوسط هر كودكي كه به سن نوجواني ميرسد، تقريبا حدود 100 هزار تبليغ مواد غذايي از طريق تلويزيون و مجلات ميبيند و اغلب اين تبليغات به معرفي محصولات غذايي ميپردازند كه سرشار از چربيها و كربوهيدراتهاي ساده هستند. اين مسأله باعث شده تا انتخابهاي غذايي تحت تاثير بمبارانهاي تبليغاتي تغيير كند و اراده و ذائقه مردم به سمت توليدات صنعتي و غذاهاي آسان و در دسترس كه به رغم ظاهري فريبنده، غالبا از لحاظ تغذيهاي مخاطــــره برانگيزنـــد، سوق داده شود و همچنين الگوهاي غذايي سنتي جاي خود را به عادات غذايي ناصحيح وارداتي و غربي امروزي دهند.
با توجه به شرايط حاكم، از دو منظر ميتوان پيشبينيهايي كرد: نخست با توجه به اينكه درصد قابل توجهي از كودكان چاق، بزرگسالان چاقتري خواهند داشت، انتظار ميرود كه با ورود اين دسته از كودكان به آن مرحله سني كه احتمال بروز بيماريهاي قلبي و عروقي، سرطان، ديابت، پرفشاري خون، نارساييهاي كليوي و غيره در آن بيشتر ميشود، شاهد افزايش قابل توجه آمار مبتلايان به اين بيماريها باشيم. دوم با توجه به اينكه در جوامع در حال توسعه بيش از 60 درصد مراجعات به مراكز درماني مربوط به افراد چاق و عوارض گسترده اين معضل قرن است، انتظار ميرود كه در آينده با بروز چنين مشكلات بهداشتي، هزينههاي هنگفتي به بخش درمان و سازمانهاي بيمهگر تحميل شده و همچنين با افزايش ساعات غيبت از كار تاثيرات نامناسبي بر روند توسعه پايدار گذاشته شود. لازم به ذكر است كه هماكنون در ايران سالانه بيش از 100 هزار ميليارد ريال صرف هزينههاي دارو و درمان ميگردد.
با نگاهي اجمالي به الگوهاي غذايي شكل گرفته، ميتوان گفت آنچه عمدتا در ميان كودكان محقق شده سيري شكمي است و سيري سلولي به عنوان مسألهاي محجور مانده، قرباني مسائل ياد شده است. كودكان در اين سنين بايد ذخاير مختلف بدن خود را با مواد مغذي مختلف تكميل كنند و با آمادگي كامل به استقبال دوران بلوغ بروند. در زمان نه چندان دور با آغاز مرحله پيش بلوغ جهش رشدي ايجاد خواهد شد كه نياز كودك به مواد مغذي را بسيار افزايش خواهد داد.
چون كودكان در اين سنين در حال يادگيري دروس مختلف هستند، عدم تامين انرژي و پروتئين كافي و همچنين مواد مغذي، علاوه بر ايجاد اختلالات رشدي، منجر به كاهش قدرت يادگيري آنها نيز خواهد شد.
عمدهترين مشكلات تغذيهاي در كشور، سوءتغذيه پروتئين – انرژي (PEM)، كمبود يد، كمبود آهن و كمخوني ناشي از فقر آهن است. كمبود ويتامين A، ويتامينهاي گروه B (مثل ويتامين B2) و كمبود ويتامين D نيز در كودكان گزارش شده است. كمبود روي نيز به دليل اينكه فلات ايران در محدودهاي قرار دارد كه روي در خاك آن كم است، در برخي از كودكان ديده ميشود. علاوه بر اين، چون منابع پروتئيني حيواني از منابع عمده روي به شمار ميآيند، كمبود اين ماده در ميان كودكان خانوادههاي كم درآمد بيشتر ديده ميشود.
اين كمبودها باعث خواهند شد كه كودكان مبتلا به سوء تغذيه در آينده نتوانند افرادي مولد و خلاق باشند. تحقيقات نشان ميدهند كه اگر با اضافه كردن آهن به رژيم غذايي، كاهش كم خوني تا ميزان دوسوم مبتلايان جبران شود، در مدت 7 سال 2/3 ميليارد دلار بهرهوري خواهد داشت. تحقيقي كه بر روي دانشآموزان كلاس اول ناحيه يك شهر كرمان انجام شد، نشان داد قرص آهن بر تمركز ذهني و بهبود قدرت يادگيري موثر است.
اين تحقيق همچنين نشان داد، مصرف آهن باعث كاهش ميزان ابتلا به بيماريها و بهبود قدرت تمركز ذهني كودكان كم خون ميشود؛ به طوري كه تفاوت معنيداري بين ميانگين نمرات آزمون تمركز ذهني گروه درمانشده پيش و پس از مداخله وجود داشت. از اين رو با توجه به نياز آتي كشور به نيروهاي خلاق و مبتكر، خانوادههاي محترم، به خصوص مادران گرانقدر، بايد از همين امروز براي سلامتي و بالندگي كودكان خود سرمايهگذاري كرده و عوامل تغذيه مطلوب را در كنار ديگر عوامل تاثيرگذار جدي گرفته و فرصتسوزي نفرمايند؛ چرا كه با كمترين هزينه بموقع، بالاترين و بهترين نتيجه را به دست خواهند آورد.
در چند دهه اخير در كشورمان تخصيص يارانههاي غيرهدفمند به محصولات غذايياي چون روغن، برنج، شكر و ديگر درشت مغذيها، ضمن بر هم زدن الگوهاي غذايي سنتي، شيوع چاقي و بسياري ديگر از مشكلات تغذيهاي را به دنبال داشته است.
بنابــرايــــن، همانطور كه گفته شد، اين مسأله با توجه به الگوپذيري كودكان از برنامه غذايي خانواده، توانسته است عادات غذايي ناصحيحي در آنان ايجاد كند. ولي خوشبختانه در سالهاي اخير به همت مراجع ذيربط و علمي كشور، مطالعات جامعي درخصوص بررسي وضع تغذيه كشور انجام شده و برنامههاي مداخلهاي چون واكسيناسيون، پايش رشد و غنيسازي مواد غذايي و توزيع شير رايگان در مدارس كشور در حال اجراست كه از آثار سياستگذاريهاي صحيح به شمار ميروند.
ولي با وجود تمام اين اقدامات، هنوز استفاده از كارت پايش رشد چندان جدي گرفته نميشود.
در ادامه، توصيههايي كوتاه درخصوص نحوه تغذيه كودكان ارائه ميشود كه ميتواند در سطح خانوار، راهگشاي مشكلات تغذيهاي كودكان باشد.
دوران پيشدبستاني اغلب دوران دشواري براي والدين است؛ چرا كه آنها نگران كاهش اشتهاي كودك خود هستند. اما بايد به خاطر داشت كه جدال بر سرغذا خوراندن به كودك، جدالي بيحاصل است. هيچ كودكي را نميتوان به زور وادار به غذا خوردن كرد. كافي است پدر و مادر به خاطر داشته باشند كه اين دوره بخشي از سير تكاملي كودك بوده و گذراست. به علاوه آنان هنوز هم ميتوانند انواع غذاها را به كودك عرضه كنند و قادرند محدوديتهايي براي رفتارها و عادات غلط تغذيهاي او قائل شوند. آنچه بايد به عنوان يك نكته مهم در نظر داشت، اين است كه در اين مرحله از دوران زندگي، ايجاد تنوع غذايي و همچنين تهيه مواد غذايي مغذي و سالم براي كودك بهترين راه تأمين نيازهاي تغذيهاي او خواهد بود و توسل به زور و اجبار نه تنها فايدهاي نخواهد داشت، بلكه باعث خواهد شد كه كودك از غذا نخوردن به عنوان حربهاي براي مقابله با والدين خود استفاده كند. كودكان پيشدبستاني اشتهاي متغيري دارند و حجم معده آنها نيز كم است. بنابراين بهتر است غذاي آنها را در حجم كم، اما در وعدههاي مكرر در طول روز تهيه نمود. به عبارت ديگر، كودك پيشدبستاني به جز وعدههاي اصلي غذا نياز به ميان وعدهها هم دارد. اين ميانوعدهها بايد حاوي مواد مغذي باشند و از نظر زماني طوري به كودك داده شوند كه در عين كمك به دريافت كامل مواد غذايي روزانه، باعث بياشتهايي و اختلال در صرف وعدههاي اصلي غذا نشوند. اندازه وعدههاي غذايي ممكن است به نظر بالغين كم و ناكافي باشد. اما بايد دانست اگر كودك از يك يا دو نمونه غذايي كه از همه گروههاي غذايي تهيه شده حداقل يك قاشق غذاخوري به ازاي هر سال سن خود مصرف كند، مناسب است و اگر اشتهاي بيشتري دارد، ميتوان مقدار بيشتري به او غذا داد. اكثر كودكان در اين سن چهار تا شش بار در روز غذا ميخورند. ميان وعدههاي سالم و بيضرر عبارتند از: ميوههاي تازه، نان و پنير، سبزيهاي خام و پخته، شير و آبميوهها، ميوههاي فصل، آجيلهاي شور و شيرين. در كودكان پيشدبستاني، به جز طعم غذا عوامل ديگري نيز در پذيرش غذا از سوي كودك نقش دارند. آنان در اين سن دوست ندارند غذاهاي مختلف را در ظرف غذايشان بريزند و با هم مخلوط كنند. همچنين بيشتر تمايل دارند غذا ولرم باشد. غذاهاي خيلي سرد يا خيلي گرم را نميپسندند. بسياري از غذاها به علت بو و نه طعمشان، پذيرفته نميشوند. كودكان اغلب دوست دارند طعم غذا ملايم باشد، نه ترش و تند. برخي كودكان كم سن در انتخاب آنچه ميخواهند بخورند، بسيار سختگير هستند و ممكن است فقط طيف محدودي از غذاها را بخورند. براي بعضي والدين هم آسانتر است غذاهايي را كه كودك دوست دارد، به او بدهند. به اين ترتيب، به علت عدم تنوع غذايي كامل و عدم تامين مواد مغذي مهم و يكنواختي مواد دريافتي، كودك دچار بدغذايي و سوءتغذيه ميشود. بعضي مادران هم برعكس گروه اول، نسبت به آنچه كودكان ميخورند يا نميخورند، بسيار حساسند و اكثرا تصوري غيرواقعي از آنچه كودك بايد بخورد، دارند و وقتي كودك از خوردن غذا به مقدار مورد انتظار آنان امتناع ميكند، به او اصرار ميكنند كه اين عمل باعث مقاومت كودك در برابر غذا خوردن خواهد شد و در تمام دوران زندگي خود از خوردن آن غذا خودداري خواهد كرد.
البته در مورد كودكاني كه تاخير رشد قدي و وزني دارند، با اجراي چند توصيه ساده ميتوان به مغذي كردن غذاي دريافتي كودكان اقدام كرد.
روشهاي مغذي كردن
در صورت عدم رغبت كودكان به خوردن گوشت، ميتوان گوشتهاي قرمز يا مرغ و ماهي را به صورت چرخكرده يا پورهشده به غذاي مورد علاقه كودك اضافه نمود. چون كودكان غذاهاي انگشتي را بهتر ميپذيرند، ميتوان غذاهاي مختلف را به صورت كوكو، شامي، كتلت يا همبرگر خانگي تهيه نمود. در صورت اضافه كردن نخود، لوبيا و عدس – كه كاملا پخته و له شده باشند – به سوپ، آش و خورش، ارزش غذايي آنها افزونتر و مقدار انرژي دريافتي كودك بيشتر ميشود. در صورت عدم تمايل به تخممرغ كه يكي از منابع خوب پروتئين است، ميتوان با رنده كردن تخممرغ آبپز داخل سوپ و يا مخلوط كردن آن با پوره سيبزميني، غذاي مناسب و ارزشمندي تهيه نمود. ميتوان با اضافه كردن سبزيجات برگي مثل جعفري، گشنيز، اسفناج و يا هر نوع سبزي كه در دسترس ميباشد، به سوپ و آش و خورش تنوع داد. سبزيجات نارنجي رنگ مثل هويج و كدو حلوايي ضمن داشتن تركيبات بسيار ارزشمند، از منابع خوب پيشساز ويتامين A
نيز ميباشند. روش ديگر براي غنيسازي مواد غذايي كودكان، استفاده از آرد غلات جوانه زده يا حبوبات پوست كنده و آسياب شده همراه با عصاره قلم ميباشد كه به ارزش پروتئيني و تراكم انرژي كمك ميكند.
توصيههايي براي افزايش اشتها و رغبت كودكان
1. ايجاد محيط شاد و لذتبخش هنگام صرف غذا
2. استفاده از رنگهاي گرم مثل قرمز و نارنجي براي سفره و ظروف غذا و حذف رنگهاي آبي و سبز.
3. صرف غذا به همراه خانواده در يك محيط پرنور و روشن
4. رعايت تنوع در تهيه غذا و استفاده از چهار گروه اصلي مثل نان و غلات، سبزيها و ميوهجات، شير و لبنيات، انواع گوشتهاي سفيد و قرمز، تخممرغ و حبوبات و دانهها و مغزها در وعدههاي غذايي روزانه
5. كاهش مقدار نمك و استفاده از نمك يد دار
6. عدم استفاده از بستني، شيريني و تنقلات به عنوان جايزه
7. توجه به خواب زودهنگام شبانه، خوردن حتمي صبحانه و فراهم آوردن زمينه فعاليت و بازي در فضاهاي باز و فاقد آلودگي
8. افزودن ميانوعدههاي نيمروز، عصرانه و قبل از خواب به وعدههاي صبحانه، ناهار و شام
9. عدم حذف فوري غذاهايي كه كودك رغبتي به خوردن آنها نشان نميدهد و تكرار همين غذا در فرصتهاي ديگر در كنار غذاهاي مورد علاقه كودك
10. كارهايي مانند التماس، انحراف فكر، پاداش، تهديد، اجبار و تن دادن به كودك سالاري، هيچ اثر مثبتي در بهبود وضعيت تغذيه كودك نداشته و وضع را بدتر ميكند.
منبع: دنیای تغذیه ش ۸۵
از اينرو با توجه به شكلگيري زيرساختهاي شخصيتي و هويتي كودك در اين مرحله از زندگي، برنامههاي غذايي از بعد كميت و كيفيت نقش بسزايي در روند تكامل حوزههاي يادشده خواهند داشت. در اين دوره، الگوبرداري كودك از محيط اطراف و خانواده با قوت بيشتري ادامه مييابد و ميتوان گفت كه پايههاي سلامتي يا بيماريهاي مزمن در سنين بزرگسالي و سالمندي در اين مرحله شكل ميگيرند. بنابراين، در اين مرحله شكلدهي صحيح به عادات و الگوهاي غذايي دربردارنده تمام نيازهاي جسمي و ذهني فرد بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد.
يك سال اول زندگي وزن انسان سه برابر ميشود و رشد قدي نيز در مقايسه با زمان تولد 50 درصد افزايش مييابد (ولي دو برابر شدن آن تا سن چهار سالگي به طول ميانجامد). اين موضوع نمايانگر آن است كه پس از اين زمان سرعت رشد كندتر شده و تا زمان شروع دوران بلوغ در سال تنها 3 تا 4 كيلوگرم به وزن و 8-6 سانتيمتر به قد كودك اضافه ميشود.
اين كندي و وقفه نسبي در روند رشد، واكنشهاي غيراصولي را در خانوادهها برميانگيزد و متاسفانه بعضي از آنها بدون توجه به عكسالعملهاي طبيعي كودك در قبال كاهش سرعت رشد، واكنش نشان داده و از ترفندهاي غيرلازم و تهديد و تشويق براي افزايش مقدار غذاي دريافتي در كودكان استفاده ميكنند. به طور معمول ديده ميشود كه والدين كودك تصور صحيحي از وضعيت تغذيه كودك خود ندارند و در برخي موارد علاوه بر ترغيب به خوردن بيش از حد غذا، او را به استفاده از داروهاي اشتهاآور، انواع ويتامينها و مواد معدني مجبور ميسازند و با استفاده از الگوهاي ناصحيح غذايي و افزودن انواع ادويهجات، نمك و چربي به غذاي كودك، ذائقه كودك را به گونهاي تغيير ميدهند كه تمايل به خوردن غذاهاي پرچرب و شيرين در او نهادينه ميشود. برعكس، بيتوجهي و بيمهري به كودك و عدم توجه عاطفي از سوي والدين و اطرافيان، كودك را به سمت پرخوري سوق ميدهد. اينگونه عوامل و رويكردها به موازات هم باعث ميشوند آمار مبتلايان به چاقي و بيماريهاي گوناگون ناشي از اضافهوزن در ميان كودكان افزايش يابد.
بررسيهاي جامعهشناختي نشان ميدهند كه در ايران و بيشتر كشورهاي در حال توسعه، كودكاني زيبا و سالم تلقي ميشوند كه چاقترند و يا عموما به علت زياد درس خواندن، فعاليت فيزيكي كمتري دارند. اين نگرش در كنار ديگر عوامل اجتماعي، مانند كم بودن سرانه محيطهاي ورزشي، اختصاص سهمي ناچيز از سبد درآمد خانوار به ورزش و نرخ بالاي رشد جمعيت و زندگي آپارتماننشيني، باعث شده است كه طي بيست سال اخير تعداد كودكان مبتلا به چاقي در ايران بيش از سه برابر شود. در حال حاضر، حدود 10 درصد كودكان شش ساله و 17 درصد نوجوانان پانزده ساله در ايران مبتلا به چاقي مزمن هستند. براساس آمار سازمان بهداشت جهاني، بيش از 22 ميليون كودك زير پنج سال در جهان چاق هستند كه حدود 17 ميليون از آنها در جوامع در حال توسعه زندگي ميكنند.
بنابراين، تاثير تبعات صنعتي شدن در نهايت توانسته است با تغيير شرايط زندگي، موجب كاهش فعاليت كودكان و نوجوانان شود. با توجه به الگوبرداري زياد كودكان در اين سنين، عوامل محيطي، مانند رفتار غذايي والدين و اطرافيان و تبليغهاي گسترده از رسانههاي گروهي، تاثير عمدهاي در انتخاب غذايي كودك و عادات غذايي وي دارند. از اين رو با توجه به شرايط خاص زندگي در دوران اخير كه درصد قابل توجهي از مادران شاغل هستند و كودكان در روز حداقل يك وعده از غذاي خود را در بيرون از منزل صرف ميكنند، محيط بيرون از خانه و تاثير دوستان، الگوهاي غذايي كودك را تا حد زيادي دگرگون ميكنند.
يكي از مهمترين عوامل تغيير عادات غذايي در ميان كودكان، تلويزيون و تبليغهاي اغواكنندهاي است كه كودك در روز مشاهده ميكند. آمار موجود نشان ميدهد به طور متوسط هر كودكي كه به سن نوجواني ميرسد، تقريبا حدود 100 هزار تبليغ مواد غذايي از طريق تلويزيون و مجلات ميبيند و اغلب اين تبليغات به معرفي محصولات غذايي ميپردازند كه سرشار از چربيها و كربوهيدراتهاي ساده هستند. اين مسأله باعث شده تا انتخابهاي غذايي تحت تاثير بمبارانهاي تبليغاتي تغيير كند و اراده و ذائقه مردم به سمت توليدات صنعتي و غذاهاي آسان و در دسترس كه به رغم ظاهري فريبنده، غالبا از لحاظ تغذيهاي مخاطــــره برانگيزنـــد، سوق داده شود و همچنين الگوهاي غذايي سنتي جاي خود را به عادات غذايي ناصحيح وارداتي و غربي امروزي دهند.
با توجه به شرايط حاكم، از دو منظر ميتوان پيشبينيهايي كرد: نخست با توجه به اينكه درصد قابل توجهي از كودكان چاق، بزرگسالان چاقتري خواهند داشت، انتظار ميرود كه با ورود اين دسته از كودكان به آن مرحله سني كه احتمال بروز بيماريهاي قلبي و عروقي، سرطان، ديابت، پرفشاري خون، نارساييهاي كليوي و غيره در آن بيشتر ميشود، شاهد افزايش قابل توجه آمار مبتلايان به اين بيماريها باشيم. دوم با توجه به اينكه در جوامع در حال توسعه بيش از 60 درصد مراجعات به مراكز درماني مربوط به افراد چاق و عوارض گسترده اين معضل قرن است، انتظار ميرود كه در آينده با بروز چنين مشكلات بهداشتي، هزينههاي هنگفتي به بخش درمان و سازمانهاي بيمهگر تحميل شده و همچنين با افزايش ساعات غيبت از كار تاثيرات نامناسبي بر روند توسعه پايدار گذاشته شود. لازم به ذكر است كه هماكنون در ايران سالانه بيش از 100 هزار ميليارد ريال صرف هزينههاي دارو و درمان ميگردد.
با نگاهي اجمالي به الگوهاي غذايي شكل گرفته، ميتوان گفت آنچه عمدتا در ميان كودكان محقق شده سيري شكمي است و سيري سلولي به عنوان مسألهاي محجور مانده، قرباني مسائل ياد شده است. كودكان در اين سنين بايد ذخاير مختلف بدن خود را با مواد مغذي مختلف تكميل كنند و با آمادگي كامل به استقبال دوران بلوغ بروند. در زمان نه چندان دور با آغاز مرحله پيش بلوغ جهش رشدي ايجاد خواهد شد كه نياز كودك به مواد مغذي را بسيار افزايش خواهد داد.
چون كودكان در اين سنين در حال يادگيري دروس مختلف هستند، عدم تامين انرژي و پروتئين كافي و همچنين مواد مغذي، علاوه بر ايجاد اختلالات رشدي، منجر به كاهش قدرت يادگيري آنها نيز خواهد شد.
عمدهترين مشكلات تغذيهاي در كشور، سوءتغذيه پروتئين – انرژي (PEM)، كمبود يد، كمبود آهن و كمخوني ناشي از فقر آهن است. كمبود ويتامين A، ويتامينهاي گروه B (مثل ويتامين B2) و كمبود ويتامين D نيز در كودكان گزارش شده است. كمبود روي نيز به دليل اينكه فلات ايران در محدودهاي قرار دارد كه روي در خاك آن كم است، در برخي از كودكان ديده ميشود. علاوه بر اين، چون منابع پروتئيني حيواني از منابع عمده روي به شمار ميآيند، كمبود اين ماده در ميان كودكان خانوادههاي كم درآمد بيشتر ديده ميشود.
اين كمبودها باعث خواهند شد كه كودكان مبتلا به سوء تغذيه در آينده نتوانند افرادي مولد و خلاق باشند. تحقيقات نشان ميدهند كه اگر با اضافه كردن آهن به رژيم غذايي، كاهش كم خوني تا ميزان دوسوم مبتلايان جبران شود، در مدت 7 سال 2/3 ميليارد دلار بهرهوري خواهد داشت. تحقيقي كه بر روي دانشآموزان كلاس اول ناحيه يك شهر كرمان انجام شد، نشان داد قرص آهن بر تمركز ذهني و بهبود قدرت يادگيري موثر است.
اين تحقيق همچنين نشان داد، مصرف آهن باعث كاهش ميزان ابتلا به بيماريها و بهبود قدرت تمركز ذهني كودكان كم خون ميشود؛ به طوري كه تفاوت معنيداري بين ميانگين نمرات آزمون تمركز ذهني گروه درمانشده پيش و پس از مداخله وجود داشت. از اين رو با توجه به نياز آتي كشور به نيروهاي خلاق و مبتكر، خانوادههاي محترم، به خصوص مادران گرانقدر، بايد از همين امروز براي سلامتي و بالندگي كودكان خود سرمايهگذاري كرده و عوامل تغذيه مطلوب را در كنار ديگر عوامل تاثيرگذار جدي گرفته و فرصتسوزي نفرمايند؛ چرا كه با كمترين هزينه بموقع، بالاترين و بهترين نتيجه را به دست خواهند آورد.
در چند دهه اخير در كشورمان تخصيص يارانههاي غيرهدفمند به محصولات غذايياي چون روغن، برنج، شكر و ديگر درشت مغذيها، ضمن بر هم زدن الگوهاي غذايي سنتي، شيوع چاقي و بسياري ديگر از مشكلات تغذيهاي را به دنبال داشته است.
بنابــرايــــن، همانطور كه گفته شد، اين مسأله با توجه به الگوپذيري كودكان از برنامه غذايي خانواده، توانسته است عادات غذايي ناصحيحي در آنان ايجاد كند. ولي خوشبختانه در سالهاي اخير به همت مراجع ذيربط و علمي كشور، مطالعات جامعي درخصوص بررسي وضع تغذيه كشور انجام شده و برنامههاي مداخلهاي چون واكسيناسيون، پايش رشد و غنيسازي مواد غذايي و توزيع شير رايگان در مدارس كشور در حال اجراست كه از آثار سياستگذاريهاي صحيح به شمار ميروند.
ولي با وجود تمام اين اقدامات، هنوز استفاده از كارت پايش رشد چندان جدي گرفته نميشود.
در ادامه، توصيههايي كوتاه درخصوص نحوه تغذيه كودكان ارائه ميشود كه ميتواند در سطح خانوار، راهگشاي مشكلات تغذيهاي كودكان باشد.
دوران پيشدبستاني اغلب دوران دشواري براي والدين است؛ چرا كه آنها نگران كاهش اشتهاي كودك خود هستند. اما بايد به خاطر داشت كه جدال بر سرغذا خوراندن به كودك، جدالي بيحاصل است. هيچ كودكي را نميتوان به زور وادار به غذا خوردن كرد. كافي است پدر و مادر به خاطر داشته باشند كه اين دوره بخشي از سير تكاملي كودك بوده و گذراست. به علاوه آنان هنوز هم ميتوانند انواع غذاها را به كودك عرضه كنند و قادرند محدوديتهايي براي رفتارها و عادات غلط تغذيهاي او قائل شوند. آنچه بايد به عنوان يك نكته مهم در نظر داشت، اين است كه در اين مرحله از دوران زندگي، ايجاد تنوع غذايي و همچنين تهيه مواد غذايي مغذي و سالم براي كودك بهترين راه تأمين نيازهاي تغذيهاي او خواهد بود و توسل به زور و اجبار نه تنها فايدهاي نخواهد داشت، بلكه باعث خواهد شد كه كودك از غذا نخوردن به عنوان حربهاي براي مقابله با والدين خود استفاده كند. كودكان پيشدبستاني اشتهاي متغيري دارند و حجم معده آنها نيز كم است. بنابراين بهتر است غذاي آنها را در حجم كم، اما در وعدههاي مكرر در طول روز تهيه نمود. به عبارت ديگر، كودك پيشدبستاني به جز وعدههاي اصلي غذا نياز به ميان وعدهها هم دارد. اين ميانوعدهها بايد حاوي مواد مغذي باشند و از نظر زماني طوري به كودك داده شوند كه در عين كمك به دريافت كامل مواد غذايي روزانه، باعث بياشتهايي و اختلال در صرف وعدههاي اصلي غذا نشوند. اندازه وعدههاي غذايي ممكن است به نظر بالغين كم و ناكافي باشد. اما بايد دانست اگر كودك از يك يا دو نمونه غذايي كه از همه گروههاي غذايي تهيه شده حداقل يك قاشق غذاخوري به ازاي هر سال سن خود مصرف كند، مناسب است و اگر اشتهاي بيشتري دارد، ميتوان مقدار بيشتري به او غذا داد. اكثر كودكان در اين سن چهار تا شش بار در روز غذا ميخورند. ميان وعدههاي سالم و بيضرر عبارتند از: ميوههاي تازه، نان و پنير، سبزيهاي خام و پخته، شير و آبميوهها، ميوههاي فصل، آجيلهاي شور و شيرين. در كودكان پيشدبستاني، به جز طعم غذا عوامل ديگري نيز در پذيرش غذا از سوي كودك نقش دارند. آنان در اين سن دوست ندارند غذاهاي مختلف را در ظرف غذايشان بريزند و با هم مخلوط كنند. همچنين بيشتر تمايل دارند غذا ولرم باشد. غذاهاي خيلي سرد يا خيلي گرم را نميپسندند. بسياري از غذاها به علت بو و نه طعمشان، پذيرفته نميشوند. كودكان اغلب دوست دارند طعم غذا ملايم باشد، نه ترش و تند. برخي كودكان كم سن در انتخاب آنچه ميخواهند بخورند، بسيار سختگير هستند و ممكن است فقط طيف محدودي از غذاها را بخورند. براي بعضي والدين هم آسانتر است غذاهايي را كه كودك دوست دارد، به او بدهند. به اين ترتيب، به علت عدم تنوع غذايي كامل و عدم تامين مواد مغذي مهم و يكنواختي مواد دريافتي، كودك دچار بدغذايي و سوءتغذيه ميشود. بعضي مادران هم برعكس گروه اول، نسبت به آنچه كودكان ميخورند يا نميخورند، بسيار حساسند و اكثرا تصوري غيرواقعي از آنچه كودك بايد بخورد، دارند و وقتي كودك از خوردن غذا به مقدار مورد انتظار آنان امتناع ميكند، به او اصرار ميكنند كه اين عمل باعث مقاومت كودك در برابر غذا خوردن خواهد شد و در تمام دوران زندگي خود از خوردن آن غذا خودداري خواهد كرد.
البته در مورد كودكاني كه تاخير رشد قدي و وزني دارند، با اجراي چند توصيه ساده ميتوان به مغذي كردن غذاي دريافتي كودكان اقدام كرد.
روشهاي مغذي كردن
در صورت عدم رغبت كودكان به خوردن گوشت، ميتوان گوشتهاي قرمز يا مرغ و ماهي را به صورت چرخكرده يا پورهشده به غذاي مورد علاقه كودك اضافه نمود. چون كودكان غذاهاي انگشتي را بهتر ميپذيرند، ميتوان غذاهاي مختلف را به صورت كوكو، شامي، كتلت يا همبرگر خانگي تهيه نمود. در صورت اضافه كردن نخود، لوبيا و عدس – كه كاملا پخته و له شده باشند – به سوپ، آش و خورش، ارزش غذايي آنها افزونتر و مقدار انرژي دريافتي كودك بيشتر ميشود. در صورت عدم تمايل به تخممرغ كه يكي از منابع خوب پروتئين است، ميتوان با رنده كردن تخممرغ آبپز داخل سوپ و يا مخلوط كردن آن با پوره سيبزميني، غذاي مناسب و ارزشمندي تهيه نمود. ميتوان با اضافه كردن سبزيجات برگي مثل جعفري، گشنيز، اسفناج و يا هر نوع سبزي كه در دسترس ميباشد، به سوپ و آش و خورش تنوع داد. سبزيجات نارنجي رنگ مثل هويج و كدو حلوايي ضمن داشتن تركيبات بسيار ارزشمند، از منابع خوب پيشساز ويتامين A
نيز ميباشند. روش ديگر براي غنيسازي مواد غذايي كودكان، استفاده از آرد غلات جوانه زده يا حبوبات پوست كنده و آسياب شده همراه با عصاره قلم ميباشد كه به ارزش پروتئيني و تراكم انرژي كمك ميكند.
توصيههايي براي افزايش اشتها و رغبت كودكان
1. ايجاد محيط شاد و لذتبخش هنگام صرف غذا
2. استفاده از رنگهاي گرم مثل قرمز و نارنجي براي سفره و ظروف غذا و حذف رنگهاي آبي و سبز.
3. صرف غذا به همراه خانواده در يك محيط پرنور و روشن
4. رعايت تنوع در تهيه غذا و استفاده از چهار گروه اصلي مثل نان و غلات، سبزيها و ميوهجات، شير و لبنيات، انواع گوشتهاي سفيد و قرمز، تخممرغ و حبوبات و دانهها و مغزها در وعدههاي غذايي روزانه
5. كاهش مقدار نمك و استفاده از نمك يد دار
6. عدم استفاده از بستني، شيريني و تنقلات به عنوان جايزه
7. توجه به خواب زودهنگام شبانه، خوردن حتمي صبحانه و فراهم آوردن زمينه فعاليت و بازي در فضاهاي باز و فاقد آلودگي
8. افزودن ميانوعدههاي نيمروز، عصرانه و قبل از خواب به وعدههاي صبحانه، ناهار و شام
9. عدم حذف فوري غذاهايي كه كودك رغبتي به خوردن آنها نشان نميدهد و تكرار همين غذا در فرصتهاي ديگر در كنار غذاهاي مورد علاقه كودك
10. كارهايي مانند التماس، انحراف فكر، پاداش، تهديد، اجبار و تن دادن به كودك سالاري، هيچ اثر مثبتي در بهبود وضعيت تغذيه كودك نداشته و وضع را بدتر ميكند.
منبع: دنیای تغذیه ش ۸۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر