نوشته : دكتر سید ضیاء الدین مظهری متخصص تغذیه و رژیم درمانی از دانشگاه آلمان دانشیار دانشگاه علوم پزشكی ایران
همانطور
كه در شمارههاي گذشته اشاره كرده بودم، افزايش وزن و درگير شدن در
هزارتوي راههاي منتهي به چاقي در تمام افراد مبتلا يكسان نبوده و هر كدام
از اين مبتلايان نيازمند اقداماتي ميباشند كه در خور و مناسب وضعيت شخصي
آنها باشد و صرفاً كاهش دادن ميزان انرژي دريافتي و حذف اين يا آن وعده
غذايي و محروم گردانيدن از گروههاي خاص مواد غذايي چارهساز نميباشد، لذا
قبل از اينكه به ادامه مطلب و سرنوشت افرادي كه به زعم خود ميانبر زده و
در آرزوي دستيابي به اندام موزون و رويايي به هر اقدامي دست زدهاند و به
جاي رسيدن به مقصد نهتنها راه به جايي نبردهاند، بلكه دهها اشكال و
عوارض جديد را نيز بر خود هموار ساختهاند و چاقتر و بيمارتر از قبل
گرديدهاند بپردازيم، از شما خوانندگان فرزانه و ژرفنگر درخواست بذل توجه
به موارد زير را دارم تا در تصميمات آينده خود اول بينديشيد و سپس با در
نظر گرفتن تمامي جوانب كار و پيامدهاي احتمالي اقدام بفرماييد.
ضمناً اين باور را داشته باشيد كه بزرگترين هنر شما كاهش سريع وزن نبوده، بلكه نگهداري و حفظ وزن به دست آمده و احساس سلامتي و سرزندگي بعد از اجراي يك رژيم مناسب خواهد بود. در اين راستا به تعدادي از عوامل زمينهساز چاقيها اشاره مينماييم:
عوامل موروثي و ژنتيكي:
عوامل ژنتيكي از جمله موثرترين و تاثيرگذارترين فاكتورها تلقي ميشوند. نحوه افزايش وزن و چاقيها تحت تأثير عوامل دروني و بيروني در افراد مختلف بسيار متفاوت از يكديگر ميباشد. حتي محل انباشتگي چربيها نيز در تمام افراد يكسان نيست؛ مثلا چاقي در ناحيه شكم و احشا (بهصورت فرم سيب) يا در نشيمنگاه و رانها (بهصورت فرم گلابي) يا چاقي بوفالويي (چاقي در نواحي بازو، كتف و پشت سينهها) و يا برعكس، تقسيم چربيهاي به وجود آمده ناشي از مصرف بيشتر از نياز غذاها به طور موزون در سطح بدن تقسيم شده باشد، همگي اين موارد از پيشتعيينشده و جنبه ژنتيكي دارند.
پژوهشهاي متعدد اثبات كردهاند كه فاكتورهاي خارجي و محيطي در بروز چاقيها در فرزندان پدر و مادراني كه اندام موزون دارند در 9 درصد فرزندان آنها تاثير ميگذارد. اين درصد در صورت چاق بودن يكي از والدين به 50-41 درصد و در صورت نامتوازن بودن هر دوي والدين (پدر و مادر)، اين تأثير به 80-66 درصد افزايش مييابد. علاوه بر فنوتيپ يا شكل ظاهري پدران و مادران، ژنوتيپ آنها نيز كه به ظاهر قابل مشاهده نميباشد، در بروز انواع چاقيها تاثيرگذار است و تاكنون بالغ بر 250 تا 300 ژن چاقكننده شناسايي شده است، مخصوصاً تجربيات بهعمل آورده شده بر روي دوقلوهاي يك تخمي و كاملاً مشابه از نظر جنس و شباهت كامل اندام و قيافه نشان دادهاند كه تحت تأثير نوع تغذيه و بيشخوري و عدم تحرك كافي، اضافه وزن مشابهي پيدا كرده و محل تجمع چربيهاي بدن آنها نيز بهطور كاملاً يكسان و مشابه است، از اين جهت به زوجهايي كه اضافه وزن و چاقي دارند توصيه ميگردد از بدو تولد فرزندانشان بيشتر متوجه ميزان و كيفيت تغذيه و تحرك غنچههاي زندگيشان باشند تا فاكتورهاي تأثيرگذار خارجي را تعديل يا رفع نمايند و از انباشتگي چربي و بروز چاقيها و عوارض اجتنابناپذير و بيماريزاي چاقي در اين كودكان معصوم پيشگيري كنند.
سن و جنس:
با افزايش سن در هر دو جنس و فرا رفتن آن از سن 25 سالگي به بعد به ازاء هر 10 سال، بين 5 تا 7 درصد از ميزان انرژي پايه يا بازال افراد كاسته شده و به همين نسبت از ميزان فعاليت نيز كم ميشود.
لذا لازم ميباشد كه براي جلوگيري از انباشته شدن انرژيهاي مازاد بر مصرف، از حجم و ميزان غذاهاي دريافتي روزمره سابق كاسته شده و با مصرف مواد غذايي كمچربي و پرفيبرتر، تنظيم برنامه منظم پيادهروي و ورزشهاي كششي و رعايت دقيق تنوع و تعادل مواد مغذي دريافتي، از چاقيهاي ميانسالي و سالمندي پيشگيري بهعمل آيد، چرا كه هر چه قطر كمر در خانمها از 80 افزونتر شده و به 88 و 96 سانتيمتر نزديكتر شود و در آقايان از 94 به 102 و از 102 به 112 سانتيمتر برسد، انواع بيماريهاي گوناگون فرصت ظهور و بروز پيدا كرده و بايد جهت تعديل و درمان و يا به عقب انداختن عوارض و ضايعات اين بيماريهاي گوناگون، مصرف داروهاي رنگارنگ و جورواجور و پرهيزهاي گوناگوني را خواهناخواه به مورد اجرا گذاشت يا در انتظار رخدادهاي ناگهاني ناشي از عدم توجه به پيامدهاي آغازين بدن و تبديل شدن آنها به تظاهرات گوناگون و پيشرفت تدريجي آنها به صورت عوارض شديدتر بود.
مسائل رواني، اقتصادي و اجتماعي:
اين عوامل بهطور توأم يا بهصورت جداگانه فرد را به پرخوري، بدخوري و گرايش به بعضي از طعمها همراه با كاهش شديد تحركات و فعاليتهاي جسمي و بدني و درونگرايي يا سندرم غذا خوردن نيمهشب سوق ميدهند. افراد مبتلا به اين سندرم گاهي تا 50 درصد انرژي مورد مصرف خود را از غروب آفتاب آغاز ميكنند و تا نيمههاي شب به اوج خود ميرسانند. در ميان مبتلايان به اين سندرم، اختلال در خواب رفتن يا قطع ناگهاني تنفس در اوج خواب عميق و بيداري ناگهاني و يا خرخرهاي طولاني و بسيار پرصدا مشاهده ميگردد. علاوه بر موارد پيش گفت عادت به سورچراني و عدم توانايي كنترل ميزان خورد و خوراك معمولاً در گروهي از اين افراد مشاهده ميگردد كه در اكثريت آنها ولع خوردن از عصر و غروب آفتاب آغاز شده و با پيشرفت شب به اوج ميرسد.
تأثير داروهاي مصرفي:
تحت تاثير مصرف اجتنابناپذير داروهاي كنترلكننده غده تيروييد و يا تخمدانها و پروستات و ميزان فشار خون، درد مفاصل، چربي، اوره، اسيداوريك و قند خون افزوده شده يا مصرف آرامبخشها، خوابآورها، كورتيكواستروييدها، داروهاي ضدافسردگي و داروهاي درمان صرع و اختلالات رواني و غيره منجر به تغييراتي در ميزان نياز به انرژي پايه ميگردد كه لازم است نسبت به تغيير عادات غذايي قبلي و كاهش ميزان مصرف غذا از بعد كمي و بهبود كيفيت آن اقدام شود و با يك برنامه سبك فعاليتهاي بدني در قالب پيادهروي، يوگا، حركات كششي و انقباض و انبساط عضلات شكم، نشيمنگاه، رانها و ساق پا در هر فرصتي همراه گردد تا از پيشرفت اضافهوزن و آغاز چاقيها جلوگيري به عمل آيد.
عادات غذايي و عدم فعاليت بدني:
عادات بد غذايي توأم با كمتحركي، تنبلي و بيميلي به انجام فعاليتهاي بدني، ريزهخواري و ناخنك زدن، احساس ويارگونه به مصرف مواد شيرين بعد از صرف غذاي كافي، شكستن مداوم تخمه و آجيل، ميل كردن تنقلات پرانرژي و فاقد مواد مغذي مورد نياز بدن در حين مشاهده فيلم و مسابقات و جشن و سرور و مخصوصاً خوردن و نوشيدن دايمي و بدون وجود احساس گرسنگي و گرايش به مصرف مواد غذايي پرچربي، سرخشده و تفت داده شده در روغنهاي جوشان و دهها مورد ديگر كه از مجال اين بحث خارج ميباشد، از جمله عوامل زمينهساز چاقي محسوب ميگردند و اين پيامدها اگر با شبزندهداري و عدم فعاليت روزانه نيز توام گردند و با حذف صبحانه و ميانوعده روز تكميلتر شوند، روند سير چاقي و بيماريهاي ناشي از آن بسيار تشديد ميگردد. در شماره آينده در مورد ساير عوامل زمينه ساز چاقيها و مطالب مرتبط صحبت خواهيم كرد.
منبع: دنیای تغذیه ش ۱۰۸
ضمناً اين باور را داشته باشيد كه بزرگترين هنر شما كاهش سريع وزن نبوده، بلكه نگهداري و حفظ وزن به دست آمده و احساس سلامتي و سرزندگي بعد از اجراي يك رژيم مناسب خواهد بود. در اين راستا به تعدادي از عوامل زمينهساز چاقيها اشاره مينماييم:
عوامل موروثي و ژنتيكي:
عوامل ژنتيكي از جمله موثرترين و تاثيرگذارترين فاكتورها تلقي ميشوند. نحوه افزايش وزن و چاقيها تحت تأثير عوامل دروني و بيروني در افراد مختلف بسيار متفاوت از يكديگر ميباشد. حتي محل انباشتگي چربيها نيز در تمام افراد يكسان نيست؛ مثلا چاقي در ناحيه شكم و احشا (بهصورت فرم سيب) يا در نشيمنگاه و رانها (بهصورت فرم گلابي) يا چاقي بوفالويي (چاقي در نواحي بازو، كتف و پشت سينهها) و يا برعكس، تقسيم چربيهاي به وجود آمده ناشي از مصرف بيشتر از نياز غذاها به طور موزون در سطح بدن تقسيم شده باشد، همگي اين موارد از پيشتعيينشده و جنبه ژنتيكي دارند.
پژوهشهاي متعدد اثبات كردهاند كه فاكتورهاي خارجي و محيطي در بروز چاقيها در فرزندان پدر و مادراني كه اندام موزون دارند در 9 درصد فرزندان آنها تاثير ميگذارد. اين درصد در صورت چاق بودن يكي از والدين به 50-41 درصد و در صورت نامتوازن بودن هر دوي والدين (پدر و مادر)، اين تأثير به 80-66 درصد افزايش مييابد. علاوه بر فنوتيپ يا شكل ظاهري پدران و مادران، ژنوتيپ آنها نيز كه به ظاهر قابل مشاهده نميباشد، در بروز انواع چاقيها تاثيرگذار است و تاكنون بالغ بر 250 تا 300 ژن چاقكننده شناسايي شده است، مخصوصاً تجربيات بهعمل آورده شده بر روي دوقلوهاي يك تخمي و كاملاً مشابه از نظر جنس و شباهت كامل اندام و قيافه نشان دادهاند كه تحت تأثير نوع تغذيه و بيشخوري و عدم تحرك كافي، اضافه وزن مشابهي پيدا كرده و محل تجمع چربيهاي بدن آنها نيز بهطور كاملاً يكسان و مشابه است، از اين جهت به زوجهايي كه اضافه وزن و چاقي دارند توصيه ميگردد از بدو تولد فرزندانشان بيشتر متوجه ميزان و كيفيت تغذيه و تحرك غنچههاي زندگيشان باشند تا فاكتورهاي تأثيرگذار خارجي را تعديل يا رفع نمايند و از انباشتگي چربي و بروز چاقيها و عوارض اجتنابناپذير و بيماريزاي چاقي در اين كودكان معصوم پيشگيري كنند.
سن و جنس:
با افزايش سن در هر دو جنس و فرا رفتن آن از سن 25 سالگي به بعد به ازاء هر 10 سال، بين 5 تا 7 درصد از ميزان انرژي پايه يا بازال افراد كاسته شده و به همين نسبت از ميزان فعاليت نيز كم ميشود.
لذا لازم ميباشد كه براي جلوگيري از انباشته شدن انرژيهاي مازاد بر مصرف، از حجم و ميزان غذاهاي دريافتي روزمره سابق كاسته شده و با مصرف مواد غذايي كمچربي و پرفيبرتر، تنظيم برنامه منظم پيادهروي و ورزشهاي كششي و رعايت دقيق تنوع و تعادل مواد مغذي دريافتي، از چاقيهاي ميانسالي و سالمندي پيشگيري بهعمل آيد، چرا كه هر چه قطر كمر در خانمها از 80 افزونتر شده و به 88 و 96 سانتيمتر نزديكتر شود و در آقايان از 94 به 102 و از 102 به 112 سانتيمتر برسد، انواع بيماريهاي گوناگون فرصت ظهور و بروز پيدا كرده و بايد جهت تعديل و درمان و يا به عقب انداختن عوارض و ضايعات اين بيماريهاي گوناگون، مصرف داروهاي رنگارنگ و جورواجور و پرهيزهاي گوناگوني را خواهناخواه به مورد اجرا گذاشت يا در انتظار رخدادهاي ناگهاني ناشي از عدم توجه به پيامدهاي آغازين بدن و تبديل شدن آنها به تظاهرات گوناگون و پيشرفت تدريجي آنها به صورت عوارض شديدتر بود.
مسائل رواني، اقتصادي و اجتماعي:
اين عوامل بهطور توأم يا بهصورت جداگانه فرد را به پرخوري، بدخوري و گرايش به بعضي از طعمها همراه با كاهش شديد تحركات و فعاليتهاي جسمي و بدني و درونگرايي يا سندرم غذا خوردن نيمهشب سوق ميدهند. افراد مبتلا به اين سندرم گاهي تا 50 درصد انرژي مورد مصرف خود را از غروب آفتاب آغاز ميكنند و تا نيمههاي شب به اوج خود ميرسانند. در ميان مبتلايان به اين سندرم، اختلال در خواب رفتن يا قطع ناگهاني تنفس در اوج خواب عميق و بيداري ناگهاني و يا خرخرهاي طولاني و بسيار پرصدا مشاهده ميگردد. علاوه بر موارد پيش گفت عادت به سورچراني و عدم توانايي كنترل ميزان خورد و خوراك معمولاً در گروهي از اين افراد مشاهده ميگردد كه در اكثريت آنها ولع خوردن از عصر و غروب آفتاب آغاز شده و با پيشرفت شب به اوج ميرسد.
تأثير داروهاي مصرفي:
تحت تاثير مصرف اجتنابناپذير داروهاي كنترلكننده غده تيروييد و يا تخمدانها و پروستات و ميزان فشار خون، درد مفاصل، چربي، اوره، اسيداوريك و قند خون افزوده شده يا مصرف آرامبخشها، خوابآورها، كورتيكواستروييدها، داروهاي ضدافسردگي و داروهاي درمان صرع و اختلالات رواني و غيره منجر به تغييراتي در ميزان نياز به انرژي پايه ميگردد كه لازم است نسبت به تغيير عادات غذايي قبلي و كاهش ميزان مصرف غذا از بعد كمي و بهبود كيفيت آن اقدام شود و با يك برنامه سبك فعاليتهاي بدني در قالب پيادهروي، يوگا، حركات كششي و انقباض و انبساط عضلات شكم، نشيمنگاه، رانها و ساق پا در هر فرصتي همراه گردد تا از پيشرفت اضافهوزن و آغاز چاقيها جلوگيري به عمل آيد.
عادات غذايي و عدم فعاليت بدني:
عادات بد غذايي توأم با كمتحركي، تنبلي و بيميلي به انجام فعاليتهاي بدني، ريزهخواري و ناخنك زدن، احساس ويارگونه به مصرف مواد شيرين بعد از صرف غذاي كافي، شكستن مداوم تخمه و آجيل، ميل كردن تنقلات پرانرژي و فاقد مواد مغذي مورد نياز بدن در حين مشاهده فيلم و مسابقات و جشن و سرور و مخصوصاً خوردن و نوشيدن دايمي و بدون وجود احساس گرسنگي و گرايش به مصرف مواد غذايي پرچربي، سرخشده و تفت داده شده در روغنهاي جوشان و دهها مورد ديگر كه از مجال اين بحث خارج ميباشد، از جمله عوامل زمينهساز چاقي محسوب ميگردند و اين پيامدها اگر با شبزندهداري و عدم فعاليت روزانه نيز توام گردند و با حذف صبحانه و ميانوعده روز تكميلتر شوند، روند سير چاقي و بيماريهاي ناشي از آن بسيار تشديد ميگردد. در شماره آينده در مورد ساير عوامل زمينه ساز چاقيها و مطالب مرتبط صحبت خواهيم كرد.
منبع: دنیای تغذیه ش ۱۰۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر