ويتامينها تاريخچهاي طولاني دارند. در دوران باستان و پس از آن كه انسانها در يك جا ساكن شدند و كشاورزي را آغاز كردند، دريافتند كه غذاهاي گوناگون بر سلامتي انسان اثر ميگذارد. سومريها كه در بخشي از عراق كنوني زندگي ميكردند، نخستين كساني بودند كه دريافتند غذاها در حفظ سلامتي انسان موثراند. درباره اين مطلب در بابل به طور گستردهاي پژوهش كرده و حاصل اين پژوهشها را روي لوحهاي گلي ثبت نموده بودند. متاسفانه بيشتر اين لوحها بر اثر مرور زمان از بين رفته يا كشف نشده است. كشفيات باستان شناساني كه در مصر كاوش كردهاند، نشان ميدهد كه پزشكان مصري براي بهتر شدن حس بينايي در شب به بيماران خود، خوردن غذاهايي خاص را تجويز ميكردند. بنابراين، علم تغذيه از قرنها پيش متولد شده است؛ ولي، متاسفانه براي مدتي بسيار طولاني پيشرفت نكرد.
در يونان و روم باستان و سپس اعراب پيشرفتهايي در علم پزشكي انجام گرفت؛ ولي، در زمينه پيشگيري از بيماريها پژوهش و اقدامي صورت نگرفت. در عوض، آنها تلاش خود را براي درمان بيماريها در زماني كه نشانهها به طور كامل خودشان را نشان ميدادند، متمركز ميكردند. درمانگران گياهي اوليه كه در زمينه پيشگيري از بيماريها كار ميكردند را جادوگر و ساحر ميخواندند و به كار آنان با بدگماني مينگريستند. سپس، در دوران قرون وسطي در اروپا اوضاع بدتر شد، چرا كه كشيشان از هرگونه تحقيق و پژوهش در هر علمي بيزار بودند و آن را نشانه كفر ميدانستند. بنابراين، بسياري از مردم بر اثر بيماريهاي گوناگون جان خود را از دست دادند، در حالي كه اندكي تحقيق و مطالعه ميتوانست جان آنها را نجات دهد.
آغاز تغييرات
تغييرات در قرن هجدهم و از دربار انگلستان آغاز شد. امپراتوري انگلستان بسيار گسترده بود و كشتيهاي بسياري زير فرمان دولت انگليس دريانوردي ميكردند. ولي، ملوانان كشتيهاي انگليسي به بيماري مرموزي دچار ميشدند كه طي آن سرشان گيج ميرفت، به خستگي مزمن و مفرط دچار ميشدند، دندانهايشان ميريخت و لثههايشان ورم ميكرد و نقاط مختلف بدنشان خونريزي ميكرد. اين بيماري بيشتر از آن مقداري كه سربازان در جنگها كشته شده بودند از ملوانان قرباني ميگرفت. «اسكوربوت» مشكل همه ملوانان كشتيهاي نيروي دريايي انگليس و بقيه كشورها بود و دولت انگليس مصمم بود كه اين مشكل را حل كند.
چند سال پيش از سال 1750، يك پزشك و جراح نيروي دريايي به نام «جيمز ليند» كه در پي يافتن راه چارهاي براي درمان اين علايم ناشناخته بود، دريافت كه مادهاي ناشناخته در مركبات هست كه اگر ملوانان مركبات بخورند، علايمشان را برطرف ميكند. امروزه، ما اين عامل را ويتامين C ميناميم. خوردن مركبات باعث ميشد كه ملوانان به اين بيماري دچار نشوند و آنهايي كه به اسكوربوت مبتلا ميشدند، با خوردن مركبات و رسيدن ويتامين C
به بدنشان علايم ناپديد ميشد.
دكتر ليند در سال 1753 نتايج تحقيقات خود را در قالب مقالهاي با نام «درمان اسكوربوت» منتشر كرد؛ ولي، ژنرالهاي ارتش انگليس به او بيمهري كردند و از خود توجهي نشان ندادند و تا سال 1800 كشف دكتر ليند بدون استفاده باقي ماند. در اين سالها حدود 100 هزار ملوان انگليسي به خاطر اسكوربوت جان خود را از دست دادند.
وقتي سرانجام به كشف اين پزشك نيروي دريايي توجه كردند، بيماري به سرعت فروكش كرد و جان ملوانان بسياري از مرگ نجات يافت. كاركنان كشتيهاي انگليسي از آب ليموترش نوشيدند. تا ويتامين C به بدنشان رسيد، نشانههاي اسكوربوت هم ناپديد شد و ملوانان بسياري نيز به اين بيماري مبتلا نشدند.
مبارزه با بري بري
به اين ترتيب، ديدگاهها نسبت به علم تغذيه تغيير كرد؛ ولي، هنوز راه درازي مانده بود تا اين علم جايگاهش را پيدا كند.
در دهه 1880 يك دانشمند هلندي به نام «كريستيان ايجمان» مطالعاتي روي حيوانات انجام داد. او ابتدا رژيم غذايي آنها را طوري تغيير ميداد كه علايم كمبود ويتامين را پيدا كنند و سپس، به جاي تغيير مقدار غذاي آنان، محتواي غذايشان را تغيير ميداد و به اين ترتيب در مييافت كه نبود چه غذاهايي در رژيم غذايي بروز چه علايمي را در پي دارد و درمان آن،مصرف چه نوع غذاهايي است. در سال 1906، «فردريك هاپكينز» كه بعدها نشان شواليه دريافت كرد، به اهميت بعضي «عوامل خاص» در غذاها در رشد انسان پي برد و دريافت كه اين عوامل به طور طبيعي در بدن توليد نميشود و بايد آنها را از منابع خارجي و غذاهايي كه ميخوريم، تامين كرد. هر دوي اين دانشمندان در سال 1929، جايزه نوبل پزشكي را از آن خود كردند. ولي، در آن زمان لازم بود پزشكان اثرات تغييرات رژيم غذايي را در افراد گوناگون مشاهده كنند تا بتوانند اثرات آن را به روشني درك نمايند.
بري بري
در اواخر دهه 1800 و اوايل 1900 بيماري ديگري در مناطق گرمسيري شيوع داشت كه به آن «بري بري» ميگفتند. «بري» در زبان اهالي سريلانكا به معني «ضعف» است و چون اين بيماري باعث ضعف شديد در بيمار ميشد، مجموعه اين علايم را به اين نام ميخواندند. اين بيماري كه بر اثر كمبود ويتامين B به وجود ميآيد، در مناطق جنوبي آسيا شيوع داشت. هيچ كس در آن زمان فكر نميكرد كه بريبري با اصلاح رژيم غذايي درمان شود. بيش از يك قرن طول كشيد تا يك پزشك انگليسي به نام «ويليام فلچر» پژوهشهايش را در شهر كوالالامپور، پايتخت يكي از مستعمرههاي انگلستان به نام مالزي، آغاز كرد.
در سال 1905، فلچر روي بيماران يك آسايشگاه رواني پژوهش كرد. به يك گروه از آنها برنج با سبوس و به گروه ديگر برنج بدون سبوس داد. او مشاهده كرد كه پس از مدتي در آن دسته از بيماراني كه براي مدتي برنج بدون سبوس خورده بودند، علايم بري بري ظاهر شد و آن گروهي كه برنج با سبوس خورده بودند، علامتي از خود نشان ندادند و تنها در 2 درصد از آنان علايم بري بري ظاهر شد.
بالاخره ويتامينها متولد شدند!
هفت سال بعد، پزشكي به نام «كازيميرفانك» كه اهل لهستان بود؛ ولي در انستيتو تحقيقاتي ليستر در انگليس كار ميكرد، نتايج پژوهش دكتر فلچر را خواند و تحقيقات او را به طور گستردهتري دنبال كرد. او برنج سبوسدار را به دقت آزمايش كرد و به وجود اجزايي در آن كه در پيشگيري از بري بري موثر بودند، پي برد و آنها را «ويتامين» (Vitamines) ناميد. اين لغت از كلمه لاتين Vitalis گرفته شده كه به معني «چيزي كه ارزش حياتي دارد» است. آمينها نيز تركيباتي هستند كه در آمونياك يافت ميشوند. دكتر فانك در ابتدا اين طور گفت كه افزودنيهاي رژيمي به آمونياك مربوط هستند؛ ولي، چند سال بعد ثابت شد كه اين تئوري نادرست است و كمي بعد حرف e از انتهاي لغت ويتامينها برداشته شد و به شكل Vitamins درآمد.
ادامه پژوهشها
در سال 1913، دو دانشمند به نامهاي «لافايت مندل» و «توماس اسبورن» از دانشگاه يل در امريكا دريافتند كه وجود عنصري در كره به رشد موشهاي آزمايشگاهي كمك ميكند. اين ماده ويتامين A است كه در چربي حل ميشود. اين دو دانشمند اين ويتامين را ويتامين (A) ناميدند؛ چون اولين ويتاميني بود كه كشف ميشد. ويتامينها را با حروف انگليسي مشخص كردند چرا كه تا دهه 1930 از تركيبات اصلي آنها بيخبر بودند.
تا اين زمان هم هنوز بسياري از دانشمندان به اهميت ويتامينها پي نبرده بودند و منابع حاوي آنها را نميشناختند. آنها هنوز فكر ميكردند بيماريهايي چون اسكوربوت و پلاگرا (يك نوع بيماري پوستي) كه حاصل كمبود طولاني مدت ويتامينها هستند، نشانه آغاز كمبود ويتامينها ميباشند، نه كمبود طولاني مدت آنها. كشفهاي ديگر به درك تاثير مهم ويتامينها و شناخت منابع آنها بسيار كمك كرد.
شير عليه نرمي استخوان
در سال 1922، آنچه امروز ويتامين D ميناميم به وسيله «ادوارد ملانبي» كشف شد و غني كردن شير با اين ويتامين در امريكا تاثير مهمي در مبارزه و پيشگيري از نرمي استخوان در كودكان داشت. نرمي استخوان بيماري مربوط به استخوانهاست كه در كودكان ديده ميشود و بيشتر پاها را درگير ميكند.
ويتامين E
در همان سال در دانشگاه كاليفرنيا دو دانشمند به نامهاي «كاترين بيشاپ» و «هربرت ايوانز» دريافتند موشهايي كه با شير كامل تغذيه شدهاند وضع سلامتي بسيار خوبي دارند؛ ولي، نميتوانند توليد مثل كنند. اين دو پژوهشگر متوجه شدند كه آنچه در اين ميان جايش خالي است، ويتامين E است كه محلول در چربيهاست. آنها در ابتدا ويتامين E را در گندم و سبزيجات با برگهاي سبز يافتند.
اولين ويتامين سنتز شده
ويتامين C كه در نبرد با اسكوربوت برنده شد، اولين ويتاميني بود كه از راه سنتز به دست آمد و به طور مصنوعي توليد شد. دكتر «آلبرت سان گيورجي» دريافت كه ويتامين C در غده آدرنال ذخيره ميشود و به خاطر اين كشف جايزه نوبل را دريافت كرد. «سي كينگ» و «دبليو. اي . واف» كساني بودند كه ويتامين C
را در ليموترش پيدا كردند و «هريت چيك» از انستيتوي ليستر انگليس اين ويتامين را در ميوهها و سبزيها كشف كرد.
ويتامين K
ويتامين K و اثر بند آورنده خونريزي آن را «دان هنريك دام» در دهه 1920 كشف كرد و جايزه نوبل را در 1943 در رشته پزشكي و فيزيولوژي به خود اختصاص داد. در همان سال اين جايزه به طور مشترك به «ادوارد دويزي» امريكايي تعلق گرفت كه توانسته بود روش عملكرد شيميايي ويتامين كشف شده به وسيله هنريك دام را كشف كند.
13 ويتامين
در حال حاضر، و با كوشش دانشمندان گوناگون، 13 نوع ويتامين كشف شده كه 9 مورد از آنها حل شدني در آب و 4 مورد از آنها حل شدني در چربي هستند. در ابتدا تعداد ويتامينهاي كشف شده بيش از اين مقدار بود؛ ولي، ديده شد كه تعدادي از آنها تنها شبيه به ويتامينها هستند.
در دهه 1930 دانشمندان دريافتند كه چطور ويتامينها را سنتز كنند و از اينرو شركتهاي دارويي شروع به توليد حجم بزرگي از ويتامينها كردند كه در حال حاضر به صورت قرص در بازار موجود است و ميتواند در داشتن يك بدن سالم به ما كمك كند.
كاربردهاي بيشتر ويتامينها
ولي، اين پايان داستان ويتامينها نبود. دانش درباره ويتامينها و پژوهشها در مورد آنها به دهههاي چهل، پنجاه و پس از آن كشيده شد. اينكه ويتامينها در چه قسمتهايي از بدن ما ذخيره ميشوند و چه وقت و چطور به وسيله متابوليسم بدن استفاده ميگردد، از جمله مواردي است كه دانشمندان روي آن كار ميكردند. اينكه ويتامينها چطور در جريان خون به كار ميافتند و چه اثري بر غدد، ماهيچهها، استخوانها، پوست و سلولهاي بدن دارند، از جمله يافتههاي ديگر پژوهشگران است.
ثابت شده كه ويتامينها در كندي روند پير شدن و در عملكرد ژنهاي بدن موثراند و هنگامي كه در كنار مواد معدني ديگر مصرف شوند، اثراتي گوناگوني را از خود نشان ميدهند.
ويتامينها در درمان بيماريهاي قلبي
يك پزشك كانادايي به نام دكتر «ايوان. وي شوت» و همكارانش دزهاي بالايي از ويتامين E را براي بيمارانشان كه از ناراحتيهاي مختلف قلبي رنج ميبردند، تجويز كرد و نشان داد ويتامينها را ميتوان براي درمان بيماريهايي غير از آنهايي كه بر اثر كمبود ويتامين پيش ميآيند، نيز به كار برد.
دانشمندان نشان دادند كه هر فردي با توجه به سن، جنس، سلامت عمومي و وضعيت زندگي به دزهايي متفاوت از ويتامينها نياز دارد و هيچ دز تعريف شده و يكساني براي افراد وجود ندارد. در ضمن، مشخص شد كه مصرف الكل و دخانيات از اثرات مثبت ويتامينها ميكاهد.
علاوه بر آن، مشخص شده كه استفاده از دزهاي بسيار بالاي ويتامينها ميتواند مسموميت دهد و باعث بروز بيماري شود. استفاده نابهجا و به مقدار نامناسب از ويتامينها هم ميتواند مثل كمبود آنها باعث بيماري شود.
امروزه، دانشمندان ميكوشند هر چه بيشتر درباره ويتامينها بدانند و حقايق تازهاي درباره آنها كشف كنند تا آنها را در درمان بيماريها و مبارزه با سرطان و اثردهي بيشتر داروها در بدن به كار برند. بنابراين، داستان ويتامينها پاياني ندارد و زندگي ما پا به پاي اثر ويتامينها اين دوستان خوب بدن، به پيش ميرود.
منبع: دنیای تغذیه ش ۸۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر