نوشته : دكتر احمدرضا درستی مطلق متخصص تغذیه و رئیس انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی كشور
الف) سرطان معده
رشد غير طبيعي و بدخيم سلولهاي معده يا همان سرطان معده، بواسطه ايجاد انسداد معده و عدم اجازه عبور مواد غذايي، يا به دليل اتلاف خون و ناراحتي و درد بسياري كه براي فرد ايجاد مينمايد موجب كاهش دريافت مواد غذايي و اتلاف آن و همچنين اتلاف پروتئين بدن فرد مبتلا گشته و در نتيجه نهايتا سبب ايجاد سوء تغذيه ميكند. درمان اغلب سرطانهاي معده در واقع برداشتن قسمتي از عضو به وسيله عمل جراحي است و به اين ترتيب لازم است در حمايتهاي تغذيهاي به نبود بخشي و يا كل معده توجه كافي مبذول شود.
عوامل مرتبط با افزايش سرطان معده عبارت از عفونت مزمن H پيلوري، كشيدن سيگار، مصرف زياد الكل، چاقي، دريافت كم فيبر غذايي، خوردن زياد غذاهاي شور و نمك سود شده و دريافت ناكافي ريز مغذيها ميباشند.
از آنجايي كه علائم به آهستگي ظهور ميكنند و رشد تومور سريع ميباشد، اغلب سرطانهاي معده جهت درمان و معالجه مناسب دير تشخيص داده ميشوند. كاهش اشتها و نيرو و وزن معمولا قبل از ساير علائم ظاهر ميشود. در بعضي موارد آشيلياگاستريكا (عدم ترشح اسيد هيدروكلريك و آنزيم پپسين معدي) يا آكلرهيدري (كمبود اسيد كلريدريك) ممكن است سالها قبل از شروع سرطان معده وجود داشته باشد.
عفونت H پيلوري در مناطق در حال توسعه كه شيوع سرطان معده در آنها هم بالا است، عموميت بيشتري دارد. مقاومت اين ميكروب به داروهاي آنتي باكتريايي متداول، مشكلات عملي و اقتصادي موجود و مشكلات استفاده گسترده از آنتيبيوتيكها موجب مقاومت آن شده است.
Sulforaphane يك ايزوتيوسيانات پيش ساز گلوكوزينولات است و در برخي از انواع بروكلي و جوانههاي آن فراوان ميباشد. اين ماده يك عامل باكتري كش قوي در برابر H پيلوري در موشها محسوب ميگردد. ممكن است كه اين گونه مكانيسمها بتوانند يك حفاظت رژيمي را در برابر سرطان معده در انسان ايجاد كنند.
كمك تغذيه به درمان سرطان معده:
برنامه غذايي براي سرطان معده به محل سرطان، طبيعت يا نوع اختلال عملكردي و مرحله بيماري بستگي دارد. يكي از روشهاي درماني در اين مورد برداشت معده با جراحي است كه به دنبال آن احتمالا بعضي بيماران دچار مشكلات يا ناراحتيهاي تغذيه درماني بعد از جراحي ميگردند. بيمار دچار سرطان پيشرفته و غير قابل جراحي بايد تحت يك رژيم تسكين دهنده و آرام بخش قرار گيرد. در مراحل اوليه بيماري تقريبا هميشه بياشتهايي وجود دارد و در اين رابطه بايد غذاهاي مورد علاقه بيمار را در اختيار وي قرار داد. مگر اينكه قطعا براي او ضرر داشته باشد و بايد تا جايي كه امكان دارد بيمار در راحتي و آسايش قرار گيرد. در مراحل آخر، بيمار فقط قادر به تحمل يك رژيم مايع است و يا امكان دارد تحت تغذيه وريدي قرار گيرد. در كنار روشهاي درماني مثل جراحي، اشعه درماني يا شيمي درماني، حمايت تغذيهاي براي بيمار بايد به موازات تهاجم و پيشرفت بيماري صورت گيرد.
ب) جراحي معده
امروزه به علت وجود معالجات پزشكي ديگري كه عموما حتي موثرتر نيز هستند، جراحي بخشي از معده و يا برداشت كل معده (گاستركتومي) به دنبال زخمهاي معده، كمتر انجام ميشود. گاستركتومي بخشي يا كل معده، در شرايطي كه بيمار قادر به تحمل برنامههاي ديگر درماني نباشد انجام ميشود؛ اين شرايط عبارتند از زماني كه زخم معده وضعيت وخيمي به علت خونريزي، سوراخ شدگي، عدم التيام زخم، سرطان و انسداد دارد.
غير فعال كردن عصب واگ و همچنين تحريك اعصاب كلينرژيك، سلولهاي حاشيهاي را ضعيف كرده و سبب كاهش پاسخ سلولي به محركهايي مانند گاسترين ميشود. واگوتومي (برداشت بخشي از عصب واگ) سلول حاشيهاي معده فقط بر ترشح بخشي از اسيد معده اثر ميكند. در اين حال، از آنجايي كه آنتروم و پيلور هنوز توسط باقيمانده واگ عصب دهي ميشوند، تخليه معده ميتواند به طور طبيعي ادامه يابد. با توجه به اينكه عمل جراحي مشكل و زمان بر ميباشد، بيماراني كه خطر بروز ناخوشي و مرگ و مير در اثر جراحي براي آنها زياد است، تحت اين نوع روش درماني قرار نميگيرند، بلكه براي آنان واگوتومي تنهاي و عمل پيلوروپلاستي (گشاد كردن اسفنگتر پيلور) انجام ميشود.
واگوتومي تنهاي نه تنها عصب دهي سلولهاي حاشيهاي معده را قطع ميكند، بلكه باعث اختلال در عملكرد دريچه پيلور معده ميشود و تضعيف حركات دودي را به همراه دارد. با پيلوروپلاستي يا گاستروژژنوستومي (برداشت معده و بخشي از ابتداي روده كوچك كه ژژنوم نام دارد)، تخليه كافي معده نيز صورت ميگيرد؛ گرچه اثرات جانبي جراحي از جمله سندرم دامپينگ، اسهال و كاهش وزن هنوز در 6 درصد موارد وجود دارد.
كمك تغذيه به درمان بعد از جراحي معده:
بعد از اغلب جراحيهاي معده، خوردن غذا و مايعات تا زماني كه دستگاه گوارش عملكرد طبيعي خود را به دست آورد، بايد به تعويق بيفتد. وقتي عملكرد آن به وضعيت طبيعي بازگشت، ابتدا با نوشيدن مايعات شروع ميشود و سپس همگام با پيشرفت بهبودي و ميزان تحمل بيمار، بسته به حجم و قوام مواد غذايي، مصرف غذاهاي جامد براي او تجويز ميگردد. چنانچه بعد از جراحي مدت زمان طولانيتري براي بهبودي نياز باشد، تغذيه بيمار از طريق لوله و اغلب به روش ژژونوستومي (گشاد كردن ژژنوم يعني ابتداي روده كوچك) انجام ميشود. استفاده از روش تغذيه پيرا رودهاي (TPN) كامل، معمولا براي آن دسته از بيماران كه عوارض پس از جراحي سبب به تعويض افتادن تغذيه رودهاي (با لوله) در آنها ميگردد، قابل توصيه است.
اولين مايعي كه از طريق دهان به بيمار داده ميشود، آب است كه به صورت مايع و يا به شكل قطعات يخ در مقدار و اندازه كوچك استفاده ميشود تا به مرور در دهان ذوب شود، يا به شكل جرعههاي كوچك و مكرر توصيه ميگردد. بعضي بيماران آب هم دما با دماي اتاق يا آب گرم را بهتر از آب يخ يا آب سرد تحمل ميكنند. پس از آن مايعات متنوع و در حجم بيشتر به مرور به بيمار داده ميشود. به دنبال آن ميتوان مقادير كمي از غذاهاي نرم نشاستهاي با چربي و پروتئين كم را شروع نمود. غذاهاي پر ادويه، چرب يا هيپرتونيك (با فشار اسمزي بالا) اغلب براي بيماران قابل تحمل نيست.
وعدههاي غذايي كوچك و يا ميان وعدههاي با تكرر زياد معمولا بهتر از وعدههاي بزرگ و حجيم تحمل ميشوند. بسياري از رژيمهاي مايع كامل حاوي قند و لاكتوز زيادي هستند كه بايد آنها را با مايعات كم لاكتوز و ايزوتونيك جايگزين كرد.
بعد از گاستروكتومي ضعف و كمبود تغذيهاي در بيماران اتفاق ميافتد. بعضي بيماران به سختي به وزن طبيعي قبل از جراحي برميگردند و دلايل اين امر عبارتند از:
1) بياشتهايي يا سندرم دامپينگ كه منجر به كاهش دريافت غذا ميشود.
2) سوء جذب غذاي خورده شده. بيماراني كه تحت جراحيهاي گاستروكتومي كامل يا تقريبا كامل قرار گرفتهاند، خوردن حجم زياد غذا برايشان مشكل آفرين است؛ اين گونه افراد ممكن است نيازمند تغيير غذاي خود و خوردن وعدههاي كوچك و با تكرر بيشتر باشند.
منبعک دنیای تغذیه ش 86
رشد غير طبيعي و بدخيم سلولهاي معده يا همان سرطان معده، بواسطه ايجاد انسداد معده و عدم اجازه عبور مواد غذايي، يا به دليل اتلاف خون و ناراحتي و درد بسياري كه براي فرد ايجاد مينمايد موجب كاهش دريافت مواد غذايي و اتلاف آن و همچنين اتلاف پروتئين بدن فرد مبتلا گشته و در نتيجه نهايتا سبب ايجاد سوء تغذيه ميكند. درمان اغلب سرطانهاي معده در واقع برداشتن قسمتي از عضو به وسيله عمل جراحي است و به اين ترتيب لازم است در حمايتهاي تغذيهاي به نبود بخشي و يا كل معده توجه كافي مبذول شود.
عوامل مرتبط با افزايش سرطان معده عبارت از عفونت مزمن H پيلوري، كشيدن سيگار، مصرف زياد الكل، چاقي، دريافت كم فيبر غذايي، خوردن زياد غذاهاي شور و نمك سود شده و دريافت ناكافي ريز مغذيها ميباشند.
از آنجايي كه علائم به آهستگي ظهور ميكنند و رشد تومور سريع ميباشد، اغلب سرطانهاي معده جهت درمان و معالجه مناسب دير تشخيص داده ميشوند. كاهش اشتها و نيرو و وزن معمولا قبل از ساير علائم ظاهر ميشود. در بعضي موارد آشيلياگاستريكا (عدم ترشح اسيد هيدروكلريك و آنزيم پپسين معدي) يا آكلرهيدري (كمبود اسيد كلريدريك) ممكن است سالها قبل از شروع سرطان معده وجود داشته باشد.
عفونت H پيلوري در مناطق در حال توسعه كه شيوع سرطان معده در آنها هم بالا است، عموميت بيشتري دارد. مقاومت اين ميكروب به داروهاي آنتي باكتريايي متداول، مشكلات عملي و اقتصادي موجود و مشكلات استفاده گسترده از آنتيبيوتيكها موجب مقاومت آن شده است.
Sulforaphane يك ايزوتيوسيانات پيش ساز گلوكوزينولات است و در برخي از انواع بروكلي و جوانههاي آن فراوان ميباشد. اين ماده يك عامل باكتري كش قوي در برابر H پيلوري در موشها محسوب ميگردد. ممكن است كه اين گونه مكانيسمها بتوانند يك حفاظت رژيمي را در برابر سرطان معده در انسان ايجاد كنند.
كمك تغذيه به درمان سرطان معده:
برنامه غذايي براي سرطان معده به محل سرطان، طبيعت يا نوع اختلال عملكردي و مرحله بيماري بستگي دارد. يكي از روشهاي درماني در اين مورد برداشت معده با جراحي است كه به دنبال آن احتمالا بعضي بيماران دچار مشكلات يا ناراحتيهاي تغذيه درماني بعد از جراحي ميگردند. بيمار دچار سرطان پيشرفته و غير قابل جراحي بايد تحت يك رژيم تسكين دهنده و آرام بخش قرار گيرد. در مراحل اوليه بيماري تقريبا هميشه بياشتهايي وجود دارد و در اين رابطه بايد غذاهاي مورد علاقه بيمار را در اختيار وي قرار داد. مگر اينكه قطعا براي او ضرر داشته باشد و بايد تا جايي كه امكان دارد بيمار در راحتي و آسايش قرار گيرد. در مراحل آخر، بيمار فقط قادر به تحمل يك رژيم مايع است و يا امكان دارد تحت تغذيه وريدي قرار گيرد. در كنار روشهاي درماني مثل جراحي، اشعه درماني يا شيمي درماني، حمايت تغذيهاي براي بيمار بايد به موازات تهاجم و پيشرفت بيماري صورت گيرد.
ب) جراحي معده
امروزه به علت وجود معالجات پزشكي ديگري كه عموما حتي موثرتر نيز هستند، جراحي بخشي از معده و يا برداشت كل معده (گاستركتومي) به دنبال زخمهاي معده، كمتر انجام ميشود. گاستركتومي بخشي يا كل معده، در شرايطي كه بيمار قادر به تحمل برنامههاي ديگر درماني نباشد انجام ميشود؛ اين شرايط عبارتند از زماني كه زخم معده وضعيت وخيمي به علت خونريزي، سوراخ شدگي، عدم التيام زخم، سرطان و انسداد دارد.
غير فعال كردن عصب واگ و همچنين تحريك اعصاب كلينرژيك، سلولهاي حاشيهاي را ضعيف كرده و سبب كاهش پاسخ سلولي به محركهايي مانند گاسترين ميشود. واگوتومي (برداشت بخشي از عصب واگ) سلول حاشيهاي معده فقط بر ترشح بخشي از اسيد معده اثر ميكند. در اين حال، از آنجايي كه آنتروم و پيلور هنوز توسط باقيمانده واگ عصب دهي ميشوند، تخليه معده ميتواند به طور طبيعي ادامه يابد. با توجه به اينكه عمل جراحي مشكل و زمان بر ميباشد، بيماراني كه خطر بروز ناخوشي و مرگ و مير در اثر جراحي براي آنها زياد است، تحت اين نوع روش درماني قرار نميگيرند، بلكه براي آنان واگوتومي تنهاي و عمل پيلوروپلاستي (گشاد كردن اسفنگتر پيلور) انجام ميشود.
واگوتومي تنهاي نه تنها عصب دهي سلولهاي حاشيهاي معده را قطع ميكند، بلكه باعث اختلال در عملكرد دريچه پيلور معده ميشود و تضعيف حركات دودي را به همراه دارد. با پيلوروپلاستي يا گاستروژژنوستومي (برداشت معده و بخشي از ابتداي روده كوچك كه ژژنوم نام دارد)، تخليه كافي معده نيز صورت ميگيرد؛ گرچه اثرات جانبي جراحي از جمله سندرم دامپينگ، اسهال و كاهش وزن هنوز در 6 درصد موارد وجود دارد.
كمك تغذيه به درمان بعد از جراحي معده:
بعد از اغلب جراحيهاي معده، خوردن غذا و مايعات تا زماني كه دستگاه گوارش عملكرد طبيعي خود را به دست آورد، بايد به تعويق بيفتد. وقتي عملكرد آن به وضعيت طبيعي بازگشت، ابتدا با نوشيدن مايعات شروع ميشود و سپس همگام با پيشرفت بهبودي و ميزان تحمل بيمار، بسته به حجم و قوام مواد غذايي، مصرف غذاهاي جامد براي او تجويز ميگردد. چنانچه بعد از جراحي مدت زمان طولانيتري براي بهبودي نياز باشد، تغذيه بيمار از طريق لوله و اغلب به روش ژژونوستومي (گشاد كردن ژژنوم يعني ابتداي روده كوچك) انجام ميشود. استفاده از روش تغذيه پيرا رودهاي (TPN) كامل، معمولا براي آن دسته از بيماران كه عوارض پس از جراحي سبب به تعويض افتادن تغذيه رودهاي (با لوله) در آنها ميگردد، قابل توصيه است.
اولين مايعي كه از طريق دهان به بيمار داده ميشود، آب است كه به صورت مايع و يا به شكل قطعات يخ در مقدار و اندازه كوچك استفاده ميشود تا به مرور در دهان ذوب شود، يا به شكل جرعههاي كوچك و مكرر توصيه ميگردد. بعضي بيماران آب هم دما با دماي اتاق يا آب گرم را بهتر از آب يخ يا آب سرد تحمل ميكنند. پس از آن مايعات متنوع و در حجم بيشتر به مرور به بيمار داده ميشود. به دنبال آن ميتوان مقادير كمي از غذاهاي نرم نشاستهاي با چربي و پروتئين كم را شروع نمود. غذاهاي پر ادويه، چرب يا هيپرتونيك (با فشار اسمزي بالا) اغلب براي بيماران قابل تحمل نيست.
وعدههاي غذايي كوچك و يا ميان وعدههاي با تكرر زياد معمولا بهتر از وعدههاي بزرگ و حجيم تحمل ميشوند. بسياري از رژيمهاي مايع كامل حاوي قند و لاكتوز زيادي هستند كه بايد آنها را با مايعات كم لاكتوز و ايزوتونيك جايگزين كرد.
بعد از گاستروكتومي ضعف و كمبود تغذيهاي در بيماران اتفاق ميافتد. بعضي بيماران به سختي به وزن طبيعي قبل از جراحي برميگردند و دلايل اين امر عبارتند از:
1) بياشتهايي يا سندرم دامپينگ كه منجر به كاهش دريافت غذا ميشود.
2) سوء جذب غذاي خورده شده. بيماراني كه تحت جراحيهاي گاستروكتومي كامل يا تقريبا كامل قرار گرفتهاند، خوردن حجم زياد غذا برايشان مشكل آفرين است؛ اين گونه افراد ممكن است نيازمند تغيير غذاي خود و خوردن وعدههاي كوچك و با تكرر بيشتر باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر