نوشته : بهناز عباسيمقدم كارشناس ارشد تغذيه
گلوكز
يكي از قندهاي ساده موجود در طبيعت است كه به عنوان منبع اصلي انرژي بدن
ما به كار ميرود. در واقع گلوكز همان «قندخون» است. كربوهيدرات يا همان
نشاستهاي كه ما در رژيم غذايي دريافت ميكنيم، در بدن به گلوكز و چند قند
ساده ديگر (فروكتوز و...) شكسته شده و پس از جذب در روده كوچك، به جريان
خون راه مييابد. اغلب سلولهاي بدن براي كاركرد خود نيازمند گلوكز
ميباشند، اما در بين همه اعضاي بدن، مغز و سيستم عصبي نه تنها به گلوكز به
عنوان منبع انرژي وابسته هستند، بلكه فقط هنگامي قادر به عملكرد صحيح
ميباشند كه سطح گلوكز خون در محدوده طبيعي باشد.
دريافت و مصرف گلوكز از جريان خون توسط سلولها، در حضور هورمون انسولين صورت ميگيرد. اين هورمون توسط پانكراس در بدن توليد ميشود و در واقع همانند راهنماي ترافيك عمل ميكند و مانع تجمع گلوكز در خون ميشود و آن را به محلهاي موردنياز هدايت ميكند. انسولين مازاد گلوكز را به صورت گليكوژن در كبد ذخيره ميكند كه البته ذخيره كوتاهمدت انرژي محسوب ميشود. انسولين همچنين قادر است گلوكز را به صورت تريگليسيريد در بافت چربي ذخيره نمايد كه اندوخته طولانيمدتتري است. ما قادر به ادامه زندگي بدون گلوكز و يا انسولين نخواهيم بود. البته تعادل اين دو ماده از اهميت بالايي برخوردار است.
معمولا بعد از هر وعده غذايي، سطح قندخون به آهستگي افزايش مييابد.
در همين فاصله، انسولين ترشح ميشود تا سطح گلوكز را به ميزان طبيعي اوليه برگرداند. مقدار انسولين رها شده متناسب با مقدار و محتواي وعده غذايي است.
به طور متقابل، اگر گلوكز يا قندخون كاهش يابد (مثلا بعد از ورزش شديد يا بين وعدههاي غذايي)، هورمون ديگر پانكراس يعني گلوكاگون كه عملكردي متضاد با انسولين دارد، در خون ترشح ميشود و به كبد دستور آزادسازي ذخاير گليكوژن را براي تثبيت قندخون ميدهد.
در صورت عملكرد صحيح مكانيسم فيدبك انسولين/گلوكز ميزان قندخون هميشه در سطح نرمال حفظ ميشود.
هيپرگليسمي (افزايش قندخون) يا هيپوگليسمي (كاهش قندخون) حاد، تهديدكننده جدي سلامتي محسوب ميشوند، چون ممكن است موجب نارسايي ارگانها، آسيب مغزي، كما و در حالات شديد حتي مرگ شوند.
هيپرگليسمي مزمن نيز موجب آسيب پيشرونده در ارگانهايي نظير كليه، چشم، قلب، رگهاي خوني و سلولهاي عصبي ميشود.
بعضي از خانمها نيز در طول بارداري دچار هيپرگليسمي (افزايش قندخون) ميشوند كه «ديابت دوران بارداري» ناميده ميشود. كنترل قندخون اين افراد از اهميت زيادي برخوردار است، زيرا در صورت عدم كنترل موجب تولد نوزاد سنگين وزن (كه ممكن است سطح قندخون پاييني داشته باشد) ميگردد. البته درصد بسيار كمي از اين مادران خود نيز در سنين بالاتر مبتلا به ديابت ميشوند.
در صورت عدم كنترل قندخون در محدوده طبيعي، ميزان آن در خون افزايش مييابد و باعث بروز بيماري «ديابت» ميشود. بيماري ديابت خود به دو دسته تقسيم ميشود. در نوع اول كه «ديابت نوع I» ناميده ميشود، پانكراس قادر به توليد ميزان مناسب انسولين نبوده، بنابراين افراد مبتلا نيازمند تزريق مداوم انسولين هستند. ديابت نوع I بيشتر در سنين زير 30 سال رخ ميدهد، از اينرو به ديابت نوجواني نيز مشهور است (نقطه اوج آن در سنين 14-10 سالگي است). اين افراد در ابتدا لاغر هستند و با تشنگي بيش از حد و كاهش وزن شديد روبرو ميباشند، اما بيشتر مبتلايان به ديابت، در گروه دوم جاي ميگيرند (حدود 90 درصد). در اين نوع ديابت، مقاومت سلولها نسبت به انسولين افزايش مي يابد و حتي در حضور انسولين نيز قند خون بالا ميماند. عوامل خطر ابتلا به ديابت نوع II كه در بعضي موارد، ديابت غيروابسته به انسولين هم ناميده ميشود، عبارتند از: چاقي، سن بالا، تاريخچه ديابت در خانواده و يا تاريخچه ديابت در دوران بارداري. قندخون اين افراد معمولا با تنظيم رژيم غذايي، كاهش وزن و در بعضي موارد دريافت قرصهاي كاهنده قندخون تنظيم ميشود و در موارد بسيار كمي ممكن است به انسولين نياز پيدا كنند.
كنترل منظم قندخون يكي از مهمترين اصول درمان بيماران ديابتي محسوب ميشود. همچنين ملاقات مرتب با بيمار به ويژه در سال اول پس از تشخيص اهميت زيادي دارد.
تست قندخون:
اين تست براي تشخيص هيپوگليسمي و هيپرگليسمي است. گلوكز خون ممكن است در حالت ناشتا (8 تا 10 ساعت بدون وعده غذايي) يا بعد از وعده غذايي و يا به طور تصادفي، براي تشخيص ديابت و يا تنظيم گلوكز در افراد ديابتي انجام گيرد.
در اوايل افراد ديابتي نوع I بايد قندخون خود را چندين بار در روز اندازهگيري كنند تا از ميزان مناسب انسولين دريافتي مطمئن شوند، ولي به تدريج ميزان كنترلها كاهش مييابد. البته در افراد ديابتي نوع II هم آزمايشات منظم خون براي اطمينان از كنترل شدن گلوكز خون بنا به توصيه پزشك الزامي است.
محدوده طبيعي قندخون بين 110-70 ميليگرم در دسيليتر است كه اين ميزان در افراد ديابتي 120‑80 در نظر گرفته ميشود.
حفظ گلوكز خون در محدوده طبيعي با تنظيم زمان مصرف وعدهها و ميانوعدهها و همچنين انسولين دريافتي (در نوع I) براي پيشگيري و درمان عواقب مزمن ديابت از قبيل گرفتگي عروق كليوي، پاي ديابتي، گرفتگي عروق قلبي و گرفتگي مويرگهاي چشم، از اهميت بسزايي برخوردار است.
در پايان ذكر اين نكته الزامي ميباشد كه حفظ و نگهداري وزن بدن در محدوده طبيعي، اولين درمان ارائه شده در بيماران ديابتي است. انجام ورزش منظم علاوه بر كمك به كاهش وزن، در جلوگيري از ابتلا به بيماريهاي قلبي كه ناشي از رسوب قند در رگهاي خوني اين افراد ميباشد، بسيار مهم است.
منبع: دنیای تغذیه ش ۹۹
دريافت و مصرف گلوكز از جريان خون توسط سلولها، در حضور هورمون انسولين صورت ميگيرد. اين هورمون توسط پانكراس در بدن توليد ميشود و در واقع همانند راهنماي ترافيك عمل ميكند و مانع تجمع گلوكز در خون ميشود و آن را به محلهاي موردنياز هدايت ميكند. انسولين مازاد گلوكز را به صورت گليكوژن در كبد ذخيره ميكند كه البته ذخيره كوتاهمدت انرژي محسوب ميشود. انسولين همچنين قادر است گلوكز را به صورت تريگليسيريد در بافت چربي ذخيره نمايد كه اندوخته طولانيمدتتري است. ما قادر به ادامه زندگي بدون گلوكز و يا انسولين نخواهيم بود. البته تعادل اين دو ماده از اهميت بالايي برخوردار است.
معمولا بعد از هر وعده غذايي، سطح قندخون به آهستگي افزايش مييابد.
در همين فاصله، انسولين ترشح ميشود تا سطح گلوكز را به ميزان طبيعي اوليه برگرداند. مقدار انسولين رها شده متناسب با مقدار و محتواي وعده غذايي است.
به طور متقابل، اگر گلوكز يا قندخون كاهش يابد (مثلا بعد از ورزش شديد يا بين وعدههاي غذايي)، هورمون ديگر پانكراس يعني گلوكاگون كه عملكردي متضاد با انسولين دارد، در خون ترشح ميشود و به كبد دستور آزادسازي ذخاير گليكوژن را براي تثبيت قندخون ميدهد.
در صورت عملكرد صحيح مكانيسم فيدبك انسولين/گلوكز ميزان قندخون هميشه در سطح نرمال حفظ ميشود.
هيپرگليسمي (افزايش قندخون) يا هيپوگليسمي (كاهش قندخون) حاد، تهديدكننده جدي سلامتي محسوب ميشوند، چون ممكن است موجب نارسايي ارگانها، آسيب مغزي، كما و در حالات شديد حتي مرگ شوند.
هيپرگليسمي مزمن نيز موجب آسيب پيشرونده در ارگانهايي نظير كليه، چشم، قلب، رگهاي خوني و سلولهاي عصبي ميشود.
بعضي از خانمها نيز در طول بارداري دچار هيپرگليسمي (افزايش قندخون) ميشوند كه «ديابت دوران بارداري» ناميده ميشود. كنترل قندخون اين افراد از اهميت زيادي برخوردار است، زيرا در صورت عدم كنترل موجب تولد نوزاد سنگين وزن (كه ممكن است سطح قندخون پاييني داشته باشد) ميگردد. البته درصد بسيار كمي از اين مادران خود نيز در سنين بالاتر مبتلا به ديابت ميشوند.
در صورت عدم كنترل قندخون در محدوده طبيعي، ميزان آن در خون افزايش مييابد و باعث بروز بيماري «ديابت» ميشود. بيماري ديابت خود به دو دسته تقسيم ميشود. در نوع اول كه «ديابت نوع I» ناميده ميشود، پانكراس قادر به توليد ميزان مناسب انسولين نبوده، بنابراين افراد مبتلا نيازمند تزريق مداوم انسولين هستند. ديابت نوع I بيشتر در سنين زير 30 سال رخ ميدهد، از اينرو به ديابت نوجواني نيز مشهور است (نقطه اوج آن در سنين 14-10 سالگي است). اين افراد در ابتدا لاغر هستند و با تشنگي بيش از حد و كاهش وزن شديد روبرو ميباشند، اما بيشتر مبتلايان به ديابت، در گروه دوم جاي ميگيرند (حدود 90 درصد). در اين نوع ديابت، مقاومت سلولها نسبت به انسولين افزايش مي يابد و حتي در حضور انسولين نيز قند خون بالا ميماند. عوامل خطر ابتلا به ديابت نوع II كه در بعضي موارد، ديابت غيروابسته به انسولين هم ناميده ميشود، عبارتند از: چاقي، سن بالا، تاريخچه ديابت در خانواده و يا تاريخچه ديابت در دوران بارداري. قندخون اين افراد معمولا با تنظيم رژيم غذايي، كاهش وزن و در بعضي موارد دريافت قرصهاي كاهنده قندخون تنظيم ميشود و در موارد بسيار كمي ممكن است به انسولين نياز پيدا كنند.
كنترل منظم قندخون يكي از مهمترين اصول درمان بيماران ديابتي محسوب ميشود. همچنين ملاقات مرتب با بيمار به ويژه در سال اول پس از تشخيص اهميت زيادي دارد.
تست قندخون:
اين تست براي تشخيص هيپوگليسمي و هيپرگليسمي است. گلوكز خون ممكن است در حالت ناشتا (8 تا 10 ساعت بدون وعده غذايي) يا بعد از وعده غذايي و يا به طور تصادفي، براي تشخيص ديابت و يا تنظيم گلوكز در افراد ديابتي انجام گيرد.
در اوايل افراد ديابتي نوع I بايد قندخون خود را چندين بار در روز اندازهگيري كنند تا از ميزان مناسب انسولين دريافتي مطمئن شوند، ولي به تدريج ميزان كنترلها كاهش مييابد. البته در افراد ديابتي نوع II هم آزمايشات منظم خون براي اطمينان از كنترل شدن گلوكز خون بنا به توصيه پزشك الزامي است.
محدوده طبيعي قندخون بين 110-70 ميليگرم در دسيليتر است كه اين ميزان در افراد ديابتي 120‑80 در نظر گرفته ميشود.
حفظ گلوكز خون در محدوده طبيعي با تنظيم زمان مصرف وعدهها و ميانوعدهها و همچنين انسولين دريافتي (در نوع I) براي پيشگيري و درمان عواقب مزمن ديابت از قبيل گرفتگي عروق كليوي، پاي ديابتي، گرفتگي عروق قلبي و گرفتگي مويرگهاي چشم، از اهميت بسزايي برخوردار است.
در پايان ذكر اين نكته الزامي ميباشد كه حفظ و نگهداري وزن بدن در محدوده طبيعي، اولين درمان ارائه شده در بيماران ديابتي است. انجام ورزش منظم علاوه بر كمك به كاهش وزن، در جلوگيري از ابتلا به بيماريهاي قلبي كه ناشي از رسوب قند در رگهاي خوني اين افراد ميباشد، بسيار مهم است.
منبع: دنیای تغذیه ش ۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر